مسئولین نظام اسلامی چه ویژگی هایی باید داشته باشند؟

یاقادر


مسئولین نظام اسلامی باید همانند ضعیف ترین اقشار جامعه از امکانات رفاهی برخوردار باشند. شاید همه داستان ساده زیستی امیرالمومنین (ع) را شنیده باشیم؛ که با وجود املاک و زمین ها ی فراوان، خود مانند فقیرترین که نه، شاید بتوان گفت که حتی ساده تر از یک شخص فقیر زندگی میکردند؛ آمده است که غذای ایشان تکه نان جوی بود که از شدت خشکی و سفتی به جای دست با زانو آن را میشکستند وآن را با آب میخوردند. ایشان میفرمودند: " من میترسم که در یکی از حوالی مملکت من یک وقتی، یک گرسنه ای باشد، چطور من سیر و رعیت من، یک نفرشان ولو در یکی از اجزای مملکت گرسنه باشند."

صحیفه نور جلد1 ص 166

این است زندگی مسئول حکومت اسلامی . مسئولین نظام اسلامی حتی اگر دارای مال و دارایی هستند بعد ار قبول مسئولیت باید همانند ساده ترین مردم جامعه زندگی کنند. زندگی مولایمان علی (ع ) تنها داستان نیست که بخوانیم و تحسین کنیم.قاعده مدیریت در حکومت اسلامی این است که هرچه مسئولیت بالاتر باشد باید زندگیش سختر باشد و این الگو گرفته از زندگی ائمه علیهم اسلام است. شیوه ی حکومت داری و زندگی ایشان همگی ارائه دهنده ی قوانین حکومت و ویژگیهای یک مسئول نظلام اسلامی است. شیعه یعنی پیرو؛ پیروی در تمامی ابعاد زندگیمان؛ فردی و اجتماعی. اسلام برای همه زندگیمان برنامه و قاعده و قانون دارد و زندگی ائمه(ع)  عین قانون و قاعده و روش برای زندگی ماست، از متن گفته ها و اعمال و رفتار ایشان باید این قوانین را استخراج کرد. عده ای زندگی امام صادق (ع)  را مثال میزنند و میگویند ایشان لباس ساده و فقیرانه نمی پوشیدند! بله درست است زیرا که ایشان در آن زمان که چنین لباسی میپوشیدند در رأس حکومت یا در جایگاه یک مسئول حکومت اسلامی نبودند.

بی شک یکی از دلایل تاکید اسلام برساده زیستی مسئولین و هم طبقه بودن ایشان با فقیرترین اقشار جامعه این است که یک مسئول حکومتی زمانی میتواند به مشکلات مردم رسیدگی کند و درد آنها را بفهمد که خود همچون آنان زندگی کند؛ شکم گرسنه درد گرسنگان را میفهمد و عجز و ناله ی دردمندان را جز درد کشیده نمی فهمد. مدیر یا مسئول باید مانند فقیرترین مردم باشد و سیر نباشد تا درک کند  که مردم چه میکشند و مشکلاتشان را حل کند. امام خمینی(ره) میفرمایند: در جمهوری اسلامی ؛ زمامداران مردم نمیتوانند با سوء استفاده از مقام ثروت اندوزی کنند و یا در زندگی روزانه امتیازی برای خود قائل شوند، باید ضوابط اسلامی را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعایت کنند و حتی پاسدارآن باشند.

صحیفه نور جلد2 ص 280-11/8/57

 در جایی دیگر امام خمینی (ره)میفرمایند: دشمنان میخواهند که جیب هایشان پر بشود و اسلام جیب پرکن نیست، اسلام با ضعفاست و اسلام آن است که امیرش  میفرماید: که من میترسم در آن مملکت یکی گرسنه باشد ؛شاید آنها چیزی نداشته باشد بخورد من باید زندگیم این باشد ؛خودم دلم آرام نباشد که اگر آنجا گرسنه است من هم اینجا گرسنه ام.اسلام این است، البته خودش میفرماید شما قدرت ندارید و صحیح میفرماید ماها قدرت نداریم مثل او باشیم . اما اینقدر قدرت داریم که جیب هایمان را دیگر پر نکنیم برای املاک بیانها، قصرهای روی هم انباشته، این قدرت را داریم که از مال این فقرا از مال این ضعفا جیبمان را پر نکنیم .

صحیفه نور جلد7 ص146- 28/3/58

امام در اینجا میفرمایند اسلام جیب پرکن نیست، اسلام با ضعفا است؛ یعنی اینکه قوانین اسلامی تأمین کننده منافع ضعفا است و باید قوانین و تمام سیاست هایی که در نظام اسلامی تصویب میشوند به گونه ای باشند که به نفع ضعفا باشند.

امام خمینی (ره) بعد از نقل زندگی ساده امام علی (ع) و اینکه ایشان توجه فراوانی به ضعفا و فقرای جامعه داشتند میفرمایند: ما آرزوی یک همچو حکومتی داریم، یک حکومت عادل که نسبت به افراد رعیت علاقه مند باشد، عقیده اش این باشد که من باید نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من پست باشد، گرسنگی بخورد.

صحیفه نور جلد5 ص 29-15/11/57   

امام خمینی(ره) سفارش و توصیه ای به مسئولین نظام اسلامی دارند: توجه به ملت را حفظ کنید، خود را خدمتگزار بدانید. به بندگان خدا بزرگی نفروشید، علو بر اینها نکنید ، خداوند دار آخرت را برای کسانی قرار داده است که به مردم نه علوی کنند  نه فساد بکنند، اصلا اراده ی علو نمیکنند " لا یریدون علوا و لا فسادا" نه اراده میکنند که یک بزرگی کنند به مردم و بزرگی بفروشند و مستکبر باشند و نه مفسد باشند، کشور را به فساد بکشانند چنانچه دیدید.

صحیفه نور جلد9 ص224- 6/7/58      

چند نکته از سخنان امام خمینی (ره)به وضوح دریافت میشود:

1- حکومتی میتواند ادعای اجرای عدالت را بکند که توجه ویژه  نسبت به ضعفا و فقرا داشته باشد به عبارتی عدالت زمانی در جامعه به مرحله اجرا در می آید که مسئولین، اقشار ضعیف جامعه را دریابند و نسبت به حل مسائل و مشکلات آنها تلاش کنند و برای اجرای عدالت باید به دنبال رفع نیازمندیها ی ضعفا بود. 

2- مسئولین باید خود را خدمتگزار مردم بدانند نه مدیر و رئیس و آقای مردم.

3- مسئولین نظام اسلامی حق ندارند از با سوء استفاده از مقام خود  به جمع آوری ثروت بپردازند. ثروت مملکت امانتی است در جهت بسط عدالت.

4- مسئولین نظام اسلامی نباید از هیچ گونه امتیازی نسبت به سایر مردم برخوردار باشند و قوانین اسلامی باید برای ایشان مانند سایر مردم اجرا شود .

5- مسئولین حکومتی که در واقع باید خدمتگزار واقعی مردم باشند نباید بر مردم بزرگی و علو و تکبر کنند، اهل فساد هم نباشند؛ مسئولین باید همواره در مقابل مردم خاضع باشند.  مسئولی که در کارنامه کاری وی فساد دیده میشود صلاحیت داشتن مسئولیت را ندارد.

6- مسئول حکومتی باید مانند ضعیف ترین فرد جامعه زندگی کند وساده باشند ، این از اعتقادات اسلام ناب است و ساده زیستی و زهدگرایی مسئولین نه تنها زهدفروشی نیست که از قاعده های حکومتی اسلام ناب است.

م.اکبری 14/8/94

۱۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۰۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

ساده زیستی و زهد گرایی روحانیون

بسم الله الرحمن الرحیم
  • هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست.
  • هیچ چیز به زشتی  دنیاگرایی روحانیت نیست و هیچ وسیله ای هم نمی تواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند.
ادامه مطلب...
۰۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

اسلام مستضعفان و محرومان

خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهم السلام سازگار نیست، دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است، تا ابد هم باید منزه باشد و این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ماست که به حمایت از پابرهنگان برخاسته و شعاردفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است.

روحانیت عزیز باید به این اصل توجه عمیق داشته باشند و افتخار تاریخی و بیش از هزار ساله پناهگاهی محرومان را برای خود حفظ کنند و به سایر مسئولین و مردم توصیه نمایند که ما نباید توجه بی شائبه محرومین را به انقلاب و حمایت بی دریغ آنان را از اسلام فراموش کنیم و بدون جواب بگذاریم.

 امام خمینی (ره) 6/5/66 – صحیفه نور جلد20 صفحه 129.  

۰۵ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

گذار فرهنگی وضرورت آن

نهضت علمی- فرهنگی داعیه ی  ایجاد تمدن تماما الهی ودینی که منطبق بر تکوینیات عالم هستی است را دارد. از آنجا که ایجاد این تمدن دارای ابعاد گسترده ای است پس بی گمان ایجاد آن نیازمند کار و مجاهدت گسترده است و نمیتوان به آن به عنوان یک هدف کوتاه مدت یا حتی میان مدت نگریست بلکه هدفی است بلند مدت.

 فاصله  زمانی  مابین شرایط کنونی جامعه و شرایط آرمانی وتوحیدی جامعه، دوران گذار است. نهضت علمی- فرهنگی عهده دار آن است که طی انتقال جامعه از شرایط  کنونی یعنی شرایطی که تمدن وفرهنگ غالب بر جوامع، تمدن وفرهنگ غربی است، به جامعه ای که برخوردار از حیات طیبه است و مبتنی بر فرهنگ  وتمدن الهی است؛ آسیب های ناشی از سیطره یافتن تمدن غیر الهی غربی  را بر جوامع وانسان ها به حد اقل برساند، که بخشی از این امر از طریق ایجاد آگاهی نسبت به فرهنگ الهی  در جوامع است وبخش دیگر آن ازطریق نهضت علمی وانجام تحقیق و پژوهش در راستای معرفی ساختار و نظامها و تمام ابعاد وشئون یک حکومت اسلامی است زیرا که برای مقابله با تمدن غرب نیازمند آنیم که طرح ونظریاتمان را به شکل نظامند ارائه کنیم و آن هم درتمامی ابعاد مورد نیاز یک حکومت؛مثلا نیازمند یک نظام اقتصادی الهی، نظام سیاسی الهی، نظام تعلیم وتربیت الهی و...هستیم. نکته قابل توجه آن است که فرهنگ، روح حاکم بر این نظام هاست. چرا که فرهنگ یعنی سبک زندگی، فرهنگ یعنی عملکرد بر اساس دین پس فرهنگ یعنی جاری کردن دین در زندگی. به عبارتی فرهنگ یعنی رفتار و خلقیات واعتقاداتی که هر شخص دارد وآنها را در زندگی به ظهور وبروز میرساند، خواه رفتار واعمالش الهی باشد یا غیر الهی. خواه پیرو دین حق باشد یا باطل.

مقام معظم  رهبری میفرمایند: " فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر وکاردائمی دارند والهام بخش آنان درحرکات واعمال آنهاست." ازسخنان رهبری چنین مستفاد میشود که ریشه ی اصلی فرهنگ در ایمان وعقیده ی شخص است همچنان که عقیده، مبنا واساس دین وشریعت است وظهور شریعت در زندگی یعنی فرهنگ.

و ایشان در جای دیگر میفرمایند: " باطن فرهنگ غربی عبارت است ازهمان سبک زندگی مادی شهوت آلود گناه آلود هویت زدا و ضد معنویت ودشمن معنویت." پس فرهنگ توحیدی ریشه در شریعت حق و فرهنگ غربی ریشه در شریعت غیر الهی دارد ودر تضاد با معنویات است.دین حق ریشه در تکوینیات عالم هستی  دارد ومنطبق با فطرت بشراست. فطرت در تمام انسانها وجود دارد پس پذیرش فرهنگ الهی از سوی بشریت بی شک امکان پذیر است.

ما به دنبال ایجاد فرهنگ توحیدی بر جهان هستیم زیرا تنها در سایه این فرهنگ است که امکان برقراری حیات طیبه ی دینی وجود دارد.

 شاید در برخوردهای ابتدایی افراد با فرهنگ الهی، مقاومت در برابر تغییر فرهنگشان مشاهده شود زیرا که این فرهنگ با وجودشان گره خورده است اما در نهایت تغییر و تبدیل فرهنگ ها به یک فرهنگ توحیدی واحد امکان پذیر است واین امر از طریق بیداری فطرت هاست.

م. اکبری 94/7/16

۲۰ مهر ۹۴ ، ۲۳:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

مذاکره با آمریکا

رهبر معظم انقلاب  با تأکید بر اینکه ناکامی‌های دشمن در داخل و در منطقه، به برکت هوشیاری و آمادگی و عزم جوانان انقلابی و اقتدار جمهوری اسلامی در منطقه بوده است، خاطرنشان کردند: بر همین اساس بیشترین تلاش و برنامه‌ریزی قدرت‌های استکباری، برای دشمنی با نظام اسلامی ایران است و ادعای آمریکا برای مذاکره با ایران نیز در همین چارچوب و برای نفوذ است.
رهبر انقلاب اسلامی با انتقاد از عده‌ای سهل‌انگار و سهل‌اندیش در داخل که متوجه ابعاد و عمق این موضوع نیستند، افزودند: در کنار این افراد سهل‌اندیش، بی‌خیالان جامعه و افرادی هم هستند که به مصالح و منافع ملی کشور هیچ اهمیت و توجهی ندارند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به طرح برخی مسائل از جانب افراد سهل‌اندیش و سهل‌انگار درخصوص مذاکره با آمریکا، گفتند: این افراد می‌گویند چگونه است که حضرت علی علیه‌السلام و حضرت امام حسین علیه‌السلام با دشمنان خود مذاکره کردند اما اکنون با مذاکره با آمریکا مخالفت می‌شود؟
ایشان در پاسخ به این شبهه افزودند: چنین تحلیلی درخصوص مسائل تاریخ اسلام و مسائل کشور، نهایت ساده‌اندیشی است زیرا حضرت علی علیه‌السلام با زبیر و حضرت امام حسین علیه‌السلام با عمربن‌سعد، مذاکره به معنای امروز یعنی معامله نکردند بلکه هر دوی این بزرگواران به طرف مقابل خود نهیب زدند و آنها را نصیحت به خداترسی کردند.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: متأسفانه عده‌ای برای توجیه مذاکره‌ی جمهوری اسلامی ایران با شیطان بزرگ، با نگاهی عوامانه، اینگونه مسائل را در روزنامه‌ها، سخنرانی‌ها و فضای مجازی مطرح می‌کنند، که کاملاً اشتباه است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه ایران هیچ مخالفتی با اصل مذاکره با کشورها، اعم از اروپایی و غیراروپایی ندارد، خاطرنشان کردند: اما در مورد آمریکا موضوع متفاوت است زیرا آنها تعریفی که از مذاکره با جمهوری اسلامی ایران کرده‌اند، به معنای نفوذ و باز کردن راه برای تحمیل است.
ایشان با اشاره به همراهی و همکاری آمریکا و جریان صهیونیستیِ ضد بشریت، تأکید کردند: مذاکره با آمریکا به معنای باز کردن مسیر برای نفوذ در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی کشور است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مذاکرات اخیر هسته‌ای گفتند: در این مذاکرات، طرف مقابل، تلاش داشت، از هر فرصتی برای نفوذ استفاده کند و حرکتی بر خلاف منافع ملی کشور انجام دهد، البته مذاکره‌کنندگان ایرانی، حواسشان جمع بود، اما بالاخره آمریکایی‌ها در جاهایی فرصت پیدا کردند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: مذاکره با آمریکا ممنوع است زیرا این مذاکره نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضررهای بیشماری نیز دارد.
رهبر انقلاب گفتند: شرایط کنونی از لحاظ فعالیت‌ها و تلاش‌های دشمنان جمهوری اسلامی که ما بر آنها احاطه‌ی اطلاعاتی نیز داریم، مقطع مهمی است زیرا آنها به دنبال تغییر محاسبات مسئولان و تغییر افکار مردم درخصوص مسائل انقلابی، دینی و مصالح ملی کشور هستند.

دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رهبر انقلاب  1394/07/15

۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی(مقاله)

بسم الله النور

اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی همان اهداف و آرمان های اسلام است. آرمان های انقلاب عبارتند از: مبارزه با استکبار جهانی، حفظ اعتدال در خط نه شرقی نه غربی؛ یعنی عدم وابستگی، اصرار فراوان بر استقلال همیشگی و حقیقی ملت؛ یعنی استقلال و خود کفایی در تمام عرصه ها و زمینه ها، پافشاری فراوان و تمام نشدنی برای حفظ اصول دینی یعنی جاری کردن فقه اسلامی در حکومت به عبارتی یعنی اسلامی بودن روش حقوقیمان نه حکومت داری با علم حقوق غرب؛ زیرا که علم حقوق جایگزین فقه اسلامی است. ایجاد وحدت و همبستگی و توجه به ملت های مسلمان ومظلوم دنیا، عزت بخشیدن به اسلام  و دولت اسلامی و مرعوب نشدن در مقابل استکبار ، ایجاد قسط و عدل در جامعه، حمایت بی دریغ و همیشگی از مستضعفان و محرومان و قشرهای پائین و محروم جامعه. عدالت از آرمان ها و اهداف همیشگی انقلاب است، مقطعی نیست؛ عدالت در کنار توسعه و سازندگی، عدالت در کنار آزادی و مردم سالاری و.... یکی از اهداف تشکیل حکومت اسلامی، برقراری عدالت در جامعه جهت پرورش و رشد تمام استعدادهای بشری برای رساندن بشر به مقام انسانیت و عبودیت و خلیفه اللهی است. هرگونه کار و فعالیت در جامعه که در جهت بسط عدالت نباشد تنها سوء استفاده از نام اسلام و انقلاب است و شعاری بیش نیست.

انقلاب اسلامی زمینه سازی برای تشکیل حکومت الهی بر جهان است. حکومت الهی با محوریت خدا و قوانین او. حکومتی که تمام آرمان های اسلام در آن محقق شود؛ رفع فقر مادی و معنوی و به زیرآوردن مستکبرین و ظالمین، عزتمند کردن مستضعفین، اجرای عدالت و.... 

امام خمینی (ره) فرمودند:

"باید بدانید که ارزش انقلاب هرچه بیشتر باشد فداکاری در راه تحقق آن ارزشمندتر و لازم تر است. انقلاب در راه هدف الهی و استقرار حکومت الله همان است که انبیا عظام در راه آن فداکاری ها نمودند و پیامبر عظیم الشان اسلام تا آخرین لحظات پر برکت خود در راه آن با همه توان، فداکاری و ایثار فرمود و امامان بزرگوار اسلام هرچه داشتند نثار کردند. ما نیز که خود را پیرو آنان و امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم میدانیم باید اقتدا به آنان نموده و در سبیل حق، مشکلات را با صبر انقلابی تحمل نماییم از خرابکاری های دغل بازان که آثار شکست و زبونی در آن مشاهده است نهراسیم و در راه حق و اسلام بزرگ چونان انبیا عظام و اولیا معظم فداکاری و ایثار نماییم."

 صحیفه نور ج 15 ص 75   

(م. اکبری 28/5/1394)      

۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۴:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

مدیریت جهادی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شاخصه‌های روحیه جهادی

جهاد از مادّه جَهد به معناى مشقّت است (معجم مقاییس‌اللّغه، ج‌1، ص‌486، «جَهد») و در اصطلاح شرع، عبارت است از بذل جان، مال و توان خویش در راه اعتلاى کلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان. ( جواهرالکلام، ج‌21، ص3)

بنابراین، جهاد در اصطلاح قرآنی و فقه اسلامی، تنها جهاد با اسلحه و نظامی نیست، بلکه همه اشکالی که موجب می‌شود تا اسلام اجرایی شود و در میان مردم و جامعه تحقق یابد، جهاد است و مجاهد کسی است که با هر آنچه در توان دارد در همه زمینه‌ها از جمله نظامی، اقتصادی (نساء، آیه 95؛ انفال، آیه 72)، جهاد علمی (فرقان، آیه 52) و مانند آن از مال و جان بگذرد و تلاش کند تا هدف اسلام برآورده شود.

شاخصه‌هایی که در آیات و روایات برای روحیه جهادی بیان شده عبارتند از:

1. ایمان و اخلاص: از جمله مهم ترین شاخص‌های روحیه جهادی ایمان و اخلاص است. خداوند در آیاتی توفیق برجهاد خالصانه و به دور از هرگونه ترس از سرزنشگران را جلوه فضل الهى دانسته است. این بدان معناست که هر کسی به این روحیه دست نمی‌یابد، مگر اینکه از ایمان و اخلاص بهره برده باشد. (آل عمران، آیات 173 و 174؛ مائده، آیه 54؛ ممتحنه، آیه 1))

2. اتحاد و وحدت: از دیگر عناصر و شاخص‌های روحیه جهادی می‌توان به اتحاد، وحدت و همدلی میان اقشار جامعه اشاره کرد. خداوند در آیاتی از جمله 152 سوره آل عمران و 45 و 46 سوره انفال به این شاخص اشاره کرده و برلزوم اتّحاد و پرهیز از نزاع در عرصه جهاد با دشمن تاکید نموده است.

3. احسان و ایثار: از دیگر شاخص‌های روحیه جهادی احسان و ایثار است. اینکه شخص از حق و حقوق خود بگذرد و مردم و دیگران را مقدم دارد. (بقره، آیه 195)

4. استغفار از اسراف: انسان‌ها در موقعیت‌هایی چون قدرت و ثروت گرایش به اسراف می‌یابد. لذا باید همواره خود را در پناه خدا قرار داده و از هر گونه اسراف و خطا استغفار کند. خداوند در آیه 174 سوره آل عمران، آمرزش‌خواهى از گناه و اسراف در کار‌ها را از شاخص‌های جهاد و روحیه جهادی دانسته است.

5. پرهیز از سستی: اینکه انسان اهل مقاومت، استقامت و صبر باشد و کاهلی نکند، از واژه جهاد که از جهد به معنای مشقت و تلاش بی‌وقفه و مستمر است به دست می‌آید. البته خداوند برضرورت پرهیز مجاهدان اسلام، از سستى در تعقیب دشمنان و امور دیگر در آیاتی از جمله آیه 104 سوره نساء و 45 و 46 سوره انفال تاکید کرده است.

6. نظم: از دیگر شاخص‌های روحیه جهادی نظم در امور است. خداوند در آیه 4 سوره صف می‌فرماید که نظم نیرو‌ها در میدان جهاد، از شاخص‌های پسندیده و ارزشمند در تحقق روحیه جهادی است.

7. پرهیز از غرور و عجب: قدرت و ثروت و موفقیت در امری موجب می‌شود که  انسان دچار عجب و غرور شود و زمینه برای اشتباه و خطا فراهم گردد. خداوند در آیه 47 سوره انفال از رهسپار شدن به جبهه‌هاى نبرد، با سرمستى و غرور نهی کرده است. این عامل در هر حوزه دیگری که مرتبط به جهاد است می‌تواند تاثیرات منفی و مخربی به جا گذارد.

8. توکل: خداوند بار‌ها بر اصل توکل تاکید کرده و حتی به پیامبر(ص) سفارش کرده که در هنگام عزم بر انجام کاری اصل توکل را فراموش نکند؛ زیرا این خداوند است که برای اسباب، آثار قرار می‌دهد و مشیت اوست که تاثیرات را رقم می‌زند. (آل عمران، آیه 159) همین مسئله در خصوص جهاد نیز به عنوان یک شاخص مورد تاکید قرآن در آیه 51 سوره توبه قرار گرفته است.

9. ذکر بسیار خدا: از شاخص‌های مهم دیگر روحیه جهادی این است که انسان همواره خدا را در یاد داشته و خود را در محضر خدا ببیند. چنین حالتی موجب می‌شود که هرگز کار را در گستره کوچک دنیا و برآورد نیازهای مردم نبیند بلکه یک انگیزه قوی و آسمانی و بلندتری او را هدایت و تقویت کند.(انفال، آیه 45)البته شاخص‌های دیگری می‌توان برشمرد ولی به اهم آن‌ها در این مطلب اشاره شد.

جهاد ضامن پیروزی و پیشرفت

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان سال‌های اخیرشان بارها بر ضرورت اهتمام به فرهنگ جهادی از سوی همه آحاد مردم مخصوصا مسئولان و نخبگان جامعه تأکید کرده‌اند. به‌عنوان نمونه، ایشان در سال91 و در دیدار با مسئولان جهادکشاورزی، فرهنگ جهادی را امری حیاتی برای تمام عرصه‌های کشور عنوان می‌کنند: «جهاد در صحنه‌های مختلف، وظیفه ماست و ضامن پیشرفت و پیروزی ماست. در صحنه سیاسی هم جهاد هست، در صحنه فرهنگی هم جهاد هست، در صحنه تبلیغاتی و ارتباطاتی هم جهاد هست، در صحنه‌های اجتماعی هم جهاد هست. جهاد فقط جهاد نظامی نیست؛ انواع و اقسام عرصه‌های زندگی بشر، عرصه جهاد است.. ..»

جهاد یعنی حضور در میدان با مجاهدت، با تلاش، با هدف و با ایمان؛ این می‌شود جهاد. لذا «جاهدوا بأموالکم و أنفسکم فی‌سبیل‌الله»؛ جهاد با نفس، جهاد با مال. جهاد با نفس کجاست؟ فقط به این است که توی میدان جنگ برویم و جانمان را کف دست بگیریم؛ نه، یکی از انواع جهاد با نفس هم این است که شما شب تا صبح را روی یک پروژه تحقیقاتی صرف کنید و گذر ساعات را نفهمید. جهاد با نفس این است که از تفریحتان بزنید، از آسایش جسمانیتان بزنید، از فلان کار پرپول و پردرآمد - به قول فرنگی‌ها پولساز - بزنید و تو این محیط علمی و تحقیقی و پژوهشی صرف وقت کنید تا یک حقیقت زنده علمی را به‌دست بیاورید و مثل دسته گل به جامعه‌تان تقدیم کنید؛ جهاد با نفس این است. یک قسمت کوچکی هم جهاد با مال است.» (بیانات در دیدار با بسیجیان،89.4.2)

مطابق با این دیدگاه که برگرفته از مبانی و معارف دینی ماست، جهاد فرهنگ و روحیه حاکم بر کلیه عرصه‌ها و ارکان زندگی بوده و هیچ عرصه‌ای را نمی‌توان بی‌نیاز از روحیه جهادی تصور کرد. در جامعه‌ای که به دنبال تحقق حیات طیبه اسلامی است و هدف نهایی خود را عینیت بخشیدن به آرمان‌ها و ارزش‌های اسلامی قرار داده است، مطمئنا فرهنگ و راهنمای حرکت نمی‌تواند چیزی جز روحیه و فرهنگ جهادی باشد. فرهنگ جهادی همانگونه که مولای متقیان می‌فرماید، مایه عزت اسلام و مسلمین است: «فَرَضَ‌الله... الجِهادَ عِزّا لِلسلامِ؛ خداوند... جهاد را برای عزّت و سربلندی اسلام واجب فرمود.» (نهج‌البلاغه، حکمت 252)

فرهنگ جهاد یعنی فرهنگ مبارزه

رهبر معظم انقلاب بر مبنای فرهنگ اسلامی، روحیه و فرهنگ جهادی را به منزله نوعی روحیه و فرهنگ مبارزه‌جویی و کنشگری آگاهانه معنا و تفسیر می‌کنند؛ معنایی که هم در فرهنگ اسلامی و شیعی و هم در فرهنگ و زمینه‌های انقلابی و ملی ما مصادیق فراوانی برای آن می‌توان برشمرد. مقام معظم رهبری در این زمینه می‌فرمایند: «معیار جهاد شمشیر و میدان جنگ نیست؛ معیار جهاد همان چیزی است که امروز در زبان فارسی ما در کلمه مبارزه وجود دارد. فلانی آدم مبارزی است.

فلانی آدم مبارزی نیست. نویسنده مبارز، نویسنده غیرمبارز. عالم مبارز، عالم غیرمبارز. دانشجوی مبارز و طلبه مبارز، دانشجوی غیرمبارز و طلبه غیرمبارز. جامعه مبارز و جامعه غیرمبارز. پس جهاد یعنی مبارزه.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در شروع درس خارج فقه73.6.20) ایشان در جایی دیگر نیز به تشریح مفهوم جهاد به مثابه مبارزه می‌پردازند: «جهاد در زبان عربی عیناً به همین معناست یعنی مبارزه. جهاد در قرآن و حدیث هم به همین معناست. همه جا به‌معنای جنگ مسلحانه نیست.» (بیانات رهبر معظم انقلاب، 83.4.17) چنین معنایی از جهاد را به‌خوبی می‌توان در سیره علوی مشاهده کرد. امیرالمومنین(ع) در این‌باره می‌فرمایند: «جاهِدوا فی سَبیلِ‌الله بَأَیدیکُم فَإِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِأَلسِنَتِکُم فَإِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِقُلوبِکُم؛ در راه خدا با دست‌های خود جهاد کنید، اگر نتوانستید با زبان‌های خود و اگر باز هم نتوانستید با قلب خود جهاد کنید.» (بحارالانوار، ج100، ص49، ح23).

جهاد یعنی چه؟ مقام معظم رهبری در این خصوص می‌فرمایند: «هر تحرکی اسمش جهاد نیست، تحرکی با خصوصیاتی اسمش جهاد است که یکی از این خصوصیات این است که انسان بداند این در مقابل دشمن است. یعنی بداند در مقابل یک حرکت خصمانه و غرض‌آلودی است که دارد انجام می‌گیرد. جهت دومی که در مفهوم جهاد حتما باید ملاحظه شود، استمرار و همه‌جانبگی است، هوشمندانه بودن است، مخلصانه بودن است، اینجور تحرکی اسمش جهاد است.» معظم‌له در جای دیگری می‌فرمایند: «بدون جهاد هیچ چیز به‌دست انسان نمی‌آید، نه دنیا و نه آخرت، بدون جهاد درمقابل گرگ بی‌دست‌وپای بیابان هم نمی‌شود ایستاد، چه رسد به گرگ‌های بسیار بسیار خطرناک دنیای سیاست و دنیای اقتصاد و سرپنجه‌های خونینی که میلیون‌ها انسان را دریدند و نابود کردند و خوردند و بردند!

 

مگر یک ملت می‌تواند بدون جهاد سرش را بالا بگیرد؟ مگر یک ملت می‌تواند بدون جهاد طعم عزت را بچشد...؟» چنین مشخصاتی از صحنه نبرد با دشمن نیازمند نوع خاصی از مدیریت است که مقام معظم رهبری از آن به‌عنوان «مدیریت جهادی» یاد می‌کنند، به عبارت دیگر با کنار هم قرار دادن «جنگ تمام‌عیار اقتصادی» و «شبیخون و تهاجم فرهنگی» و اشاره به سایر تهدیدهای بالقوه نظامی دشمن، در بیانات نورانی امام خامنه‌ای عزیز مشخص می‌شود که برای جنگیدن در این عرصه‌ها نیاز مبرم به مدیر جهادی است و در خط مقدم باید از وجود چنین مدیرانی استفاده شود..

1-مدیریت جهادی، مدیریت استفاده توأم از علم و دانش است. حوزه‌های اقتصاد، فرهنگ، دفاع و امنیت در تمامی سطوح از راهبردی تا اجرایی، دانش مختص خود را نیاز دارد. باتوجه به عنایت خاص مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا به مقوله دانش و علم در انجام کار می‌توان گفت، منظور معظم‌له از «مدیریت جهادی» همان مدیریت عالمانه جهادی است.

2-نتایج مدیریت جهادی در صحنه عمل و پیشرفت ملموس و تعالی سازمان متجلی می‌شود.

3-مدیر جهادی «سیاسی‌کاری» را آفت مدیریت خود و سازمان می‌داند.

4-مدیریت جهادی، حافظ بیت‌المال و مانع اسراف و تبذیر است و در منابع انسانی زمینه رشد و تعالی «فردی» و «اجتماعی» افراد سازمان را فراهم می‌کند و همیشه به ارزش زمان در اختیار توجه دارد.

5-مدیریت جهادی، الگوی مدیریت خلاق و نوآور است.

6-در نگاه مدیر جهادی بن‌بست وجود ندارد. مدیریت جهادی مسئول و متعهد حل مسئله است نه پاک کردن صورت و رد مسئله. پاسخ «نمی‌شود» در این مقوله نمی‌گنجد. مدیریت جهادی مغلوب روش‌های محدود نمی‌شود. هر منطق مدیریتی که دست‌وپاگیر و مانع جهش‌های متعالی باشد مدیریت جهادی آن‌را از میان برمی‌دارد.

7-مدیریت جهادی، مدیریت تفکر، تدبر و تعقل در امور است.

8-به‌طور کلی مدیریت جهادی، مدیریت بسیج همه امکانات و دارایی‌های فردی، اجتماعی و... و مدیریت بسیجی بر امور است؛ مدیریت انقلابی و معتقد به اصول ارزشی و اعتقادی اسلام ناب محمدی(ص).

9-مدیریت ولایتمدارانه نیز نوعی مدیریت جهادی است، مدیریت مشورت، تعامل و مشارکت و مقاوم و شکست‌ناپذیر است.

از فرماندهان دوران دفاع مقدس

عامل مهمّ مدیریّت جهادى عبارت است از خودباورى و اعتماد به نفس و اعتماد به کمک الهى

مى‌آید.۱۳۹۳/۰۲/۱۰

بیانات در دیدار کارگران در گروه صنعتى مپنا

با حرکت عادی نمیشود پیش رفت؛ باحرکت عادی و احیاناً خواب‌آلوده و بی‌حساسیت نمیشود کارهای بزرگ را انجام داد؛ یک همت جهادی لازم است، تحرک جهادی و مدیریت جهادی برای این کارها لازم است. باید حرکتی که میشود، هم علمی باشد، هم پر قدرت باشد، هم با برنامه باشد، و هم مجاهدانه باشد.۱۳۹۲/۱۲/۲۰

بیانات در جلسه تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی

امام خامنه‌ای در جایی دیگر می‌فرماید: جهاد یعنی حرکت انسان در میدان حرکت و مبارزه با مانع‌ها و مانع تراش‌ها و احساس تکلیف و تعهد. یک ملت وقتی معتقد به جهاد شد، در همه میدان‌ها پیشرو است. جهاد فقط تفنگ به دست گرفتن نیست؛ جهاد این است که انسان خود را همیشه در میدان حرکت و مبارزه با مانع‌ها و مانع تراش ‌ها ببیند، احساس تکلیف کند، احساس تعهد کند؛ این می‌‌شود جهاد؛ جهاد اسلامی این است. جهاد گاهی با جان است، گاهی با مال است، گاهی با فکر است، گاهی با دادن شعار است، گاهی با حضور در خیابان است، گاهی با حضور در پای صندوق رأی است؛ این می‌‌شود جهاد فی سبیل اللَّه؛ و این است که یک ملت را رشد می‌دهد، طراوت می‌دهد، تازگی می‌دهد، امید می‌دهد و یک ملت پیش می‌ رود.. (26/8/1389)

مدیریت جهادی؛مدیریتی برخاسته از فرهنگ جهادی است

فرهنگ جهادی

ارائه‌ی تعریفی جامع و مانع، که دربرگیرنده‌ی تمام جنبه‌ها و شاخصه‌ها و معیارهای مترتب بر فرهنگ جهادی باشد، کار راحتی نیست و شاید نتوان به چنین تعریفی هم دست یافت، اما رسیدن به مقصود و ارائه‌ی بیانی گویا از این فرهنگ، با اتکا به معیارها و ویژگی‌های مورد انتظار از کار جهادی، که خود نمود روحیه و فرهنگ جهادی است، امکان‌پذیر است. فرهنگ جهادی همان فرهنگ تحول و آینده‌ساز است. فرهنگ جهادی همان فرهنگ انتظار است که به دنبال تحول در وضع موجود برای رسیدن به وضع مطلوب، در مقابله با حافظان وضع موجود که به یک معنا ضدتحول و ضدانقلاب هستند، قرار می‌گیرد

در ادامه باید گفت که فرهنگ جهادی یک مفهوم کلی است که از جمله مصادیق آن دین‌محوری، ولایت‌مداری، ایثار و ازخودگذشتگی، مردم‌گرایی، ارزش‌مداری، انعطاف‌پذیری، خودباوری، پویایی و مأموریت‌پذیری است. فرهنگ جهادی پدیده‌ای اسلامی است که با دو عامل پیدایش زمینه‌ی وجود فقر و محرومیت و وقوع انقلاب عظیم اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره)، با مأموریت توسعه‌ی منطقه‌ای در حوزه‌ی روستایی و عشایری و با ظهور سربازان حضرت امام راحل، بیش از دو دهه در تاریخ اسلام و ایران، مجدداً فرصت تجلی پیدا کرده است (محمودزاده و دیگران، ۱۳۸۸) و با تأکید بر شاخصه‌هایی از قبیل دین‌مداری، ولایت‌محوری، انعطاف‌پذیری، پویایی، خودباوری، مردم‌گرایی، نهادینه کردن اخلاق و ارزش‌های دینی در محیط کار، نوآوری، برتری داشتن صفت دینی بر سایر وجوه، آرمان‌گرایی در عین تمایل به واقعیت‌گرایی و عینیت‌گرایی، درک دقیق از زمان و مکان، ترکیب عناصر مادی و معنوی فرهنگ، نگاه خاص و حساسیت نسبت به مفاهیم برجسته و مهم دینی همچون شهامت و شهادت و تحول‌پذیری (مرتضوی و دیگران، ۱۳۸۸)، چارچوبی جدید را در فرهنگ سازمانی ارائه داده است..

مدیریت جهادی

مفهوم مدیریت جهادی نیز مانند مفهوم فرهنگ جهادی، چنانچه درخور این کلیدواژه باشد، در مجامع علمی مطرح نشده است و در منابع دانشگاهی، تعریف جامع و معینی بین اندیشمندان ندارد، لیکن در اینجا آنچه به‌عنوان مضمونی کلی مورد توافق فعالین این عرصه است، بیان می‌شود و در ادامه، مؤلفه‌های متمایزکننده‌ی این نوع مدیریت از سایر انواع مدیریت، شرح داده می‌شود تا بدین ترتیب، این مفهوم مشخص گردد.

مدیریت جهادی مقوله‌ای است همزاد انقلاب اسلامی که آثار مبارک آن در فرازهایی از دوران دفاع مقدس و خصوصاً نهاد جهاد سازندگی ظهور و بروز پیدا کرده است؛ فرآیندی که از ویژگی‌های برجسته‌ی آن، ادای تکلیف و هم‌راستایی با اراده‌ی الهی در جهت تشکیل، حفظ و تحکیم پایه‌های حکومتی برآمده از اسلام ناب محمدی (ص)‌ بوده است. مدیریت جهادی، یادگاری است گران‌سنگ از دوران دفاع و حماسه که در آن، تهیه و تجهیز سرمایه‌های انسانی و مادی و برنامه‌ریزی فعالیت‌ها و انجام اقدامات، همه در فضایی برگرفته از آموزه‌های اصیل دینی صورت می‌گرفته است و مهم‌ترین ویژگی آن، ذوب اراده‌ی انسان در اراده‌ی الهی بوده و البته نماد این امتزاج عاشقانه، فرمانبری آگاهانه از ولی امر یا ولی فقیه زمان است. لذا از مؤلفه‌های کلیدی مدیریت جهادی، عقل و عشق است. به‌عبارتی مدیریت جهادی با بهره‌گیری از ابزار علم و فناوری و هم‌جهت با اراده‌ی الهی و براساس نقشه‌ی الهی، به تمشیت امور می‌پردازد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تجارب دوران دفاع مقدس و سازندگی روستاها و صدها موفقیت علمی و عملی دیگر در سطح کشور و حتی پیروزی مقاومت حزب‌الله لبنان در برابر رژیم تا دندان مسلح صهیونیستی، همه بیانگر کارآمدی مدیریت جهادی در عرصه‌های سنگین و پیچیده است. (عظیمی و حدائق، 1388)

به‌زعم کارشناسان، مدیریت جهادی غیر از آن مدیریت علمی نیست که براساس فرمول‌ها و قوانین مطرح در دانش مدیریت پایه‌ریزی شده است. فرق این نوع مدیریت، که از ترکیب اضافی (جهادی یا اسلامی) برخوردار است، با مدیریت مطلق در این است که مبنای آن را نظام ارزشی اسلام می‌سازد (مرتضوی و عراقی، 1388)

نظام ارزشی اسلام نقش مهمی را در نظریه‌های علمی مدیریت و نیز در شیوه‌های عملی آن ایفا می‌کند. از این رو، در روش‌های عملی مدیران مسلمان اثر می‌گذارد و به حرکت آن‌ها جهت ارزشی می‌بخشد؛ چنان‌که در اقتصاد اسلامی نیز مطلب این‌گونه است. در مدیریت اسلامی و جهادی نیز نظام ارزشی اسلام مبنای قوانین علمی مدیریت قرار می‌گیرد، نه به جای آن. از این رو، مدیریت جهادی و اسلامی بر دو پایه‌ی زیر استوار است:

دانش مدیریت که برگرفته از علم و مکاتب مدیریت است.

نظام ارزشی اسلامی که مبنای قوانین مدیریت و اساس شیوه‌های علمی مدیریت مدیران قرار می‌گیرد. (ابراهیمی‌فر، ۱۳۸۶)

مدیریت جهادی واجد خصوصیات و ویژگی‌هایی است که می‌تواند در موفقیت سازمان‌ها نقش اساسی ایفا نماید. این ویژگی‌ها در بطن دستورها، توصیه‌ها، نظرها و شیوه‌های به کار گرفته‌شده توسط پیشوایان دین حضور و وجود عینی داشته است، ولی برای استفاده از آن در سطوح سازمانی و کاربردی کردن آن‌ها در سازمان‌ها، نیاز به کار پیشگامانه و دور از هراس و خودکم‌بینی صاحب‌نظران و عالمان مدیریت و همچنین پژوهش مستمر در این جهت دارد..

به‌عنوان مثال، ساختار تشکیلاتی گسترده‌ی جهاد و دامنه‌ی وسیع فعالیت‌ها و برنامه‌های این نهاد، سبک مدیریتی خاصی را به نام «مدیریت جهادی» در این مجموعه ایجاد نموده است. این نهاد به لحاظ معیارهای علمی مدیریت و نیز ویژگی‌های دینی و ارزشی ممتاز، از توانایی‌های خاصی برخوردار است که عبارت‌اند از::

۱. تصمیم‌گیری مشارکتی توسط افرادی که به موضوع تصمیم ارتباط دارند.

۲. سبک خاص رهبری به‌طور عمده جنبه‌ی هدایتی و تفویضی دارد و نه دستوری و تحکم.

۳. انعطاف‌پذیری سازمانی به‌نحوی که همواره ساختار و نیروی انسانی، متناسب با وظایف و مأموریت‌های جدید متحول شوند.

۴. برخورداری از نیروی انسانی متعهد، متخصص و باانگیزه که همواره در یک فرآیند رشد و ارتقای علمی و تجربی قرار گرفته‌اند.

۵. فضای باز سازمانی برای ابراز نظرات و دیدگاه‌ها و برخورد آرا، زمینه‌ی بروز خلاقیت‌ها و ابتکارات را در جهاد فراهم ساخته است. (بیدخوری،1386)

در بررسی ویژگی‌های منحصربه‌فرد مدیریت جهادی، که نقطه‌ی اصلی تمایز این سبک و فرهنگ با نمونه‌ی غیراسلامی آن است، می‌توان با مد نظر قرار دادن شعارهای پیشکسوتان این عرصه در نهاد مقدس جهاد سازندگی، ویژگی‌های ذیل را نیز به‌عنوان مبنای فعالیت در نظر گرفت:

۱. ارائه‌ی خدمات بی‌منت و عاشقانه

۲.توجه به مشارکت مردمی در انجام امور (سازمان‌دهی نیروهای مردمی)

۳. بهره‌گیری حداکثری از امکانات موجود تحت اختیار در جهت انجام مأموریت‌های محوله بدون گله و شکایت

۴. اعتماد متقابل به اعضاء و نیروهای مردمی

۵. گسستن قیدوبندهای اداری و تشریفات مربوط به نظام اداری

۶. بی‌توجهی به امور مادی (حقوق، رفاه، مقام و...) جهادگران حتی در زمانی که وجهی به آن‌ها پرداخت می‌شد، از آن به تعبیر کمک‌هزینه یاد می‌نمودند، نه حقوق.

۷. بی‌توجهی به زمان در انجام مأموریت‌های محوله (کار شبانه‌روزی)

۸. انجام امور به‌عنوان تکلیف و تلقی کار به‌عنوان عبادت

۹. ایجاد گفتمان مشترک با بهره‌گیری از خدمات ارائه‌شده

۱۰. تقویت بنیان‌های فرهنگی و توجه به این امور در انجام مأموریت‌ها

۱۱. الهام و اتصال به ولایت از طریق نماینده‌ی محترم ولی فقیه و انجام وظایف متناسب با تأمین نظر معظم‌له و هدایت امور در مسیر صحیح و صواب.

۱۲. تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در مدیریت جهادی با رویکرد «همه با هم» شکل گرفت

۱۳. جهاد مظهر تفکر «کار نشد ندارد» است

۱۴.جهاد مصداق تلاش برای رسیدن به هدف است

۱۵.در قاموس جهاد مشکلات و تنگناها جایگاهی ندارد. (تشویقی،1388)

بی‌شک موفقیت این مدیریت در میدان‌ها و عرصه‌‌ی کاری در سایه‌ی اعتمادبه‌نفس، ایجاد روابط صمیمانه‌ی انسانی، معاشرت و مشاورت، پیشگامی در کارها، دوری از صفات زشت نفسانی همچون خودپسندی و افزون‌خواهی، اخلاص در عمل، دوری از منت نهادن و دوری از جدایی از مردم و دیگر اخلاقیات و شئون مدیریت اسلامی است که در محیط جهادی، در طول دوران عمر جهاد سازندگی و دیگر نهادهای انقلابی، به برکت انقلاب اسلامی، رعایت و به کار گرفته شده و بدین‌سان تلاش‌ها مضاعف و موفقیت‌ها زودتر حاصل شده و پیشرفت و توسعه و رفاه محقق گشته است و در ادامه‌ی راه نیز می‌بایست توسط دیگر سالکین این مقصد، مورد توجه قرار گیرد (محمدی، 1388)

کلام آخر

در پایان، با مد نظر قرار دادن عینیت و جاری بودن این مفاهیم در سیر و سلوک مدیران تربیت‌یافته در دامان نهادهای انقلابی و مسبوق بودن این مفاهیم در وادی عمل نسبت وادی نظر، با مرور ویژگی‌های مدیران جهادی (به‌عنوان افرادی که توانستند این مفاهیم کیفی و نظری را به‌صورت عملیاتی به عرصه‌ی اجتماع وارد نمایند و از آن‌ها برای پیشبرد اهداف متعالی انقلاب اسلامی استفاده کنند)، می‌توان اهم ویژگی‌های یک مدیر جهادی را چنین عنوان نمود: اخلاص نیت، داشتن تعهد به هدف و ارزش‌ها و مکتب، در خدمت انقلاب بودن، سادگی و بی‌آلایشی، پرهیز از تشریفات و تجملات، احساس تعلق به مردم و مردمی بودن، برخورداری از روحیه و ارزش خدمت داوطلبانه، اولویت خدمتگزاری قشر مستضعف و محروم، ترویج ارزش‌های انسانی و اسلامی در محیط کار، حفظ و توجه به کرامت انسان‌ها، برخورداری از روحیه‌ی اعتمادبه‌نفس، ابتکار، خلاقیت و... با انگیزه و احساس وظیفه‌ی ‌الهی، مؤمن و متعهد، با روحیه‌ی انقلابی، اعتقاد به ولایت فقیه و حساسیت به پاسداری و حراست از ارزش‌های انقلاب، برخورداری از روحیه و رابطه‌ی اعتماد متقابل با نیروها، وجود عامل انگیزه و نشاط در محیط کار، وجود روابط صمیمانه و عاطفی، غیررسمی و برادرانه، احترام متقابل بین نیروها در محیط کار، طراحی و پیاده‌سازی مدل آموزش تخصصی، تکنیکی و تجهیز نیروی انسانی، مسئولیت‌پذیری منابع انسانی نسبت به کار و نه فقط مسئول بالاتر.

* دکتر ساسان زارع

واژه مدیریت جهادی از دو جزء «مدیریت» و «جهاد» تشکیل شده است در نتیجه در ابتدا این دو واژه را تعریف می نماییم.

الف) مدیریت

در تعریف اصطلاح مدیریت آمده است: «مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.»

همچنین اقتداری معتقد است:« مدیریت عبارت است از علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیت های دسته جمعی برای نیل به هدف های مطلوب با حداکثر کارایی»)

ب)جهاد

در قرآن کریم گاهی بحث از قتال شده است مانند ایه واجب شدن نبرد با مشرکین که می‏فرماید «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتال» و گاهی بحث جهاد مطرح گردیده است: «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ» واژه «قتال» فقط به معنای مقابله نظامی و درگیری با دشمن استولی واژه «جهاد» به معنای هرگونه کوشش در راه خدا و تلاش برای انجام نیکی‏ها است و قتال شعبه‏ای از جهاد است.

با توجه به اینکه مبحث مدیریت جهادی از سوی مقام معظم رهبری عنوان گردیده بهتر دیدیم جهت تبیین مسئله جهاد از منظومه فکری ایشان استفاده نماییم.

همچنین مقام معظم رهبری در تشریح موضوع جهاد فرموده ‏اند: «معیار جهاد شمشیر و میدان جنگ نیست. معیار جهاد همان چیزی است که امروز در زبان فارسی ما در کلمه‏ ی مبارزه وجود دارد. فلانی آدم مبارزی است. فلانی آدم مبارزی نیست. نویسنده‏ ی مبارز، نویسنده ‏ی غیر مبارز. عالم مبارز، عالم غیر مبارز. دانشجوی مبارز و طلبه‏ ی مبارز، دانشجوی غیر‏مبارز و طلبه‏ ی غیر‏مبارز. جامعه‏ ی مبارز و جامعه‏ ی غیرمبارز. پس جهاد یعنی مبارزه.

در مبارزه دو چیز حتماً لازم است: یکی اینکه در آن جد و جهد و تحرکی باشد. انسان در رختخواب یا در پستوی خانه که نمی‏تواند مبارزه کند، در مبارزه باید جد و جهدی وجود داشته باشد... دوم اینکه در مقابلش دشمنی باشد.

مبارزه در آنجا که دشمن نیست معنا ندارد. پس جهاد متقوم بر این دو رکن است... اگر کسی علیه دوست جد و جهد کند این جهاد نیست بلکه فتنه و اخلال است. اگر کسی در مقابل دولت حق در مقابل صلاح و نظام حق جد و جهد و تلاش کند این فتنه و محاربه است، جهاد نیست. حالا این جد و جهدی که انجام می‏گیرد به هر شکلی باشد چه به شکل نوشتن، گفتن، کتاب و چه به شکل شب‏نامه، شایعه‏ پراکنی، نق ‏زدن و منفی‏ بافی همه ‏اش فتنه ‏گری و اغواگری و بعضی از اشکالش محاربه است. اگر همه‏ ی این‏ها در مقابل دشمن خدا و دشمن علی لسان‏ الله و لسان رسوله و اولیائه علیهم‏ السلام باشد می‏شود جهاد فی ‏سبیل‏ الله. پیغمبر(ص) به این‏گونه جهاد دعوت می‏کند. پس تنبلی و نشستن و بیکارگی و بی‏ اهتمامی از امت پیغمبر خواسته نیست. جهاد دایم».

معظم ‏له در بیانی دیگر فرموده ‏اند: «جهاد یعنی مبارزه. در زبان فارسی جنگ و ستیزه‏ گری معنای مبارزه را نمی ‏دهد. می‏گویی من دارم مبارزه می‏کنم: مبارزه‏ ی علمی می‏کنم، مبارزه‏ ی اجتماعی می‏کنم، مبارزه ‏ی سیاسی می‏کنم، مبارزه‏ ی مسلحانه می‏کنم، همه‏ ی این‏ها مبارزه است و معنا دارد. مبارزه یعنی تلاش پر نیرو در مقابل یک مانع یا یک دشمن. اگر هیچ مانعی در مقابل انسان نباشد مبارزه وجود ندارد. در جاده‏ ی آسفالته انسان پایش را روی گاز بگذارد و با باک پر از بنزین سفر کند این را مبارزه نمی‏ گویند. مبارزه آن‏جایی است که انسان با مانعی برخورد کند که این مانع در جبهه‏ های انسانی‏ می‏شود دشمن و در جبهه ‏های طبیعی می‏شود موانع طبیعی. اگر انسان با این موانع درگیر شود و سعی کند آن‏ها را از میان بردارد این می‏شود مبارزه. جهاد در زبان عربی عیناً به همین معناست یعنی مبارزه. جهاد در قرآن و حدیث هم به همین معناست. همه جا به معنای جنگ مسلحانه نیست. البته یک جا با جنگ مسلحانه تطبیق می‏کند یک جا هم با جنگ غیرمسلحانه تطبیق می‏کند».

«اساساً همین وجود مانع است که به تلاش انسان معنا و حقیقت معنوی می‏ بخشد و اسمش می‏شود جهاد؛ والّا اگر مانع نبود، جهاد معنی نداشت. جهاد یعنی جد و جهد همراه با زحمت و چالش با موانع».

تعریف مدیریت جهادی:

با توجه به تعاریفی که به صورت خاص از دو واژه «مدیریت» و «جهاد» ارائه شد می توان گفت مدیریت جهادی یعنی

علم و هنر رهبری و کنترل فعالیت های دسته جمعی، مبتنی بر مبارزه نه صرفا در عرصه نظامی بلکه در تمامی عرصه های علمی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... جهت نیل به اهداف راهبردی و کلان یک سیستم و رفع موانعی که در رسیدن به آن وجود دارد.

با توجه به این تعریف و با توجه به نام گذاری سال جدید بوسیله مقام معظم رهبری، مشخص می شود معظم له مدیریت جهادی در عرصه های اقتصادی و فرهنگی را مورد توجه خاص قرار داده اند. و این بدان معناست که در این دو عرصه مشکلات و موانع حادی وجود دارد که می بایست با یک مدیریت مبارز و جهادی این موانع و مشکلات را از سر راه پیشرفت نظام مقدس جمهوری اسلامی برداشت. قطع به یقین می توان این نام گذاری را در راستای اجرای سیاستهای کلی نظام در خصوص « اقتصاد مقاومتی » تبیین نمود.

برخی از مولفه های و ویژگی های مدیریت جهادی

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و اعضای شورای اسلامی، شهردار، معاونین و شهرداران مناطق مختلف تهران تأکید کردند؛ «در اداره کلان شهر تهران و همچنین در اداره کشور باید روحیه خدمت به مردم با نیت خدایی و با تکیه بر علم و درایت یا همان روحیه مدیریت جهادی حاکم باشد تا بتوان از مشکلات عبور کرد و به پیش رفت.»

در نتیجه ایشان سه ویژگی را برای مدیریت جهادی برشمرده اند:

۱- خدمت به مردم

۲- (نیت خدایی(خلوص

۳-  تکیه بر علم

________________________________________

امین کوشکی- مدرس گروه علوم سیاسی دانشگاه حکیم سبزواری


۱۴ مهر ۹۴ ، ۰۱:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

نهضت علمی(4)(مقاله)

یا علیم

علم غرب دنباله رو و ادامه ی علوم گذشته نیست. به هیچ وجه نمی توان علم غرب را حاصل تکامل و رشد علوم قدیم معرفی کرد علم غرب صورت جدیدی از علم است که مبتنی بر تفکر امانیزم میباشد. اومانیزم مکتب اصالت بشری است. اومانیزم مکتب بشر آداب دان است، بشری که خود به تنهایی و بدون ارتباط با وحی و کلام الهی، مناسبات و روابط زندگیش را تعیین میکند، اومانیزم مکتب بشر خود بنیاد است.

قبل از تشکیل تمدن غرب نیز بشر از طبیعت بهره میبرد ولی هیچگاه شاهد تخریب طبیعت به این گونه که بعد از تمدن غرب هستیم، نبوده ایم و این شاهدی است بر اینکه علم غرب تکامل و رشد یافته ی علوم گذشته نیست. علم غرب یا ساینس معطوف به قدرت واستیلاست یعنی به دنبال برتری یافتن و قدرت و تسخیر بر طبیعت و حتی بر انسان است. علم غرب برای تنظیم روابط بشری است که به جای خدا نشسته یعنی به جای آنکه از کلام خداوند جهت تنظیم روابط زندگیش استفاده کند، از خود قانون ارائه میدهد؛ بدون توجه به کلام حق. علم غرب نوع خاصی از علم است جهت دخل و تصرف بی چون وچرا در طبیعت. این نوع تفکر وعلم بعد از قرون وسطی و شروع رنسانس بوجود آمد. رنسانس دوره ای بود که به دنبال افراطی گریها و فشارهای وارد از سوی کلیسا ندای جدایی دین از سیاست در امور حکومتی سر داده شد به واقع کلیسا، چهره ای زشت و خشن و افراطی و خلاف واقعیت از دین را به مردم نشان داد که بهانه ای شد برای کنار گذاشتن دین در مسائل حکومتی.  رنسانس زمان ظهور تمدن غرب بود، تمدن غرب برای رسیدن به قدرت و استیلا و تسخیر انسان و طبیعت نیاز به نوع خاصی از علم داشت که همان علم غرب است. بعد از رنسانس یک تحول عظیم در علم رخ داد وآن بوجود آمدن یک نگاه مکانیکی و صرفا مادی به جهان است یعنی در نظر گرفتن طبیعت بدون توجه به روح آن یعنی ملکوت. این نگاه مکانیکی به بشر و طبیعت باعث بوجود آمدن علم خاصی شد و با این نگاه، عالم و انسان را تفسیر کرد یعنی تنها به جنبه ی جسمانی و نفسانی انسان پرداخت و طبیعت را بدون روح و باطن آن یعنی ملکوت در نظر گرفت و حاصل این بی جان دانستن طبیعت این است که اکنون بر سر طبیعت آمده؛ بهره برداری های بی حد و حصر از طبیعت و سرانجام، تخریب آن. طبعا علوم انسانی زاییده ی این نگاه مکانیکی نیز، علوم انسانی کاملا مکانیکی است که ریشه در تفکر اومانیزم و اصیل دانستن بشر دارد. در واقع رشته هایی همچون مدیریت، جامعه شناسی، روانشناسی، علوم تربیتی،علوم سیاسی و...که ازعلوم انسانی هستند، صرفا بر مبنای نگاه مادی به انسان و جهان و بر مبنای نگاه امانیزمی پایه گذاری شده اند . به عبارتی واضح تر وارد شدن نگاه و تفکر اومانیزم به این علوم باعث شده که تمام قوانین و قواعد و مناسباتی که در این رشته های علوم انسانی تعریف و عملیاتیشان میکنیم، سراسر مادی و بدون توجه به دین و قوانین الهی باشند؛ اینجاست که انسان صرفا موجودی مادی انگاشته می شود که تنها تامین خواسته های جسمانی و نفسانیش اصل قرار میگیرد و توجه به بعد معنوی و روحی انسان به فراموشی سپرده میشود و دین جنبه ی شخصی پیدا میکند. اینجاست که سیاست مدرن دروغ گفتن را مجاز میشمارد و علوم مدیریت غربی جهت کنترل کارگران راه کارهای نظارت هرچه بیشتر بر کارگران از سوی کارفرمایان را ارئه میکند. به عبارتی دیگر علوم انسانی مدرن دستورالعمل و روش و فلسفه ی عملی احکام شریعت بشری است که باعث سامان بخشیدن به زندگی مدرن شده است.یعنی عملی کردن شریعت بشری به راه و روشی خاص نیازمند است  که این امر توسط  علوم انسانی مدرن انجام می شود و نتیجه ی عمل به دین بشری شکل و سامان گرفتن نوع خاصی از ز ندگی است که کاملا متفاوت با زندگی الهی و توحیدی است.علوم انسانی توحیدی یا الهی نقطه مقابل علوم انسانی مدرن است، علوم انسانی توحیدی شرایط جامعه را برای تشکیل حیات طیبه فراهم میکند، حیات طیبه حیاتی است که ارمغان آن رسیدن به سعادت ابدی است، حیات طیبه یعنی بهترین نوع زندگی که زندگی والاترو بهتر از آن قابل تصور نیست،  ایجاد حیات طیبه در جامعه یعنی انطباق تکوین با تشریع و ایجاد حیات توحیدی در جامعه.

علوم انسانی مغز متفکر و روح سایر علوم یعنی علوم تجربی و فنی مهندسی است و ارائه دهنده ی نرم افزار اداره ی جامعه است بنابراین در شکل دهی به زندگی نقش مهم و اساسی دارد. علوم انسانی نقش مهمی در ارائه قوانین و مقررات و مناسبات یک جامعه  دارد. نهضت تولید علم عهده دار تولید علوم انسانی مبتنی بر شریعت حق است، یعنی تولید علوم انسانی مبتنی بر قواعد وقوانین الهی و وحی.

برای تشکیل تمدن اسلامی نیازمند علوم دینی و الهی هستیم، تولید علم توحیدی توسط نهضت تولید علم انجام میشود. پس در تولید علوم جدید، نیازمند علم و آگاهی توحیدی در تمامی عرصه ها و زمینه های مورد نیاز بشر هستیم . این علوم باید در انطباق کامل با تکوینیات عالم بوده و زمینه ی عبودیت و بندگی را برای بشر در تمامی ابعاد و عرصه های مختلف زندگیش فراهم میکند نه اینکه او را جای خدا بنشاند.

م.اکبری15/6/94          

۰۲ مهر ۹۴ ، ۰۱:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

نهضت علمی (3) (مقاله)

 

 یا علیم

نهضت علمی به معنی تلاش گسترده و وسیع و جامع و عمیق و جهادی در جهت تنظیم بهترین نوع زندگی بشر است. بهترین نوع زندگی بشر، زندگی است که در انطباق کامل با شریعت حق (دین حق) باشد. مسلم است که برای داشتن این نوع زندگی نیارمند مجاهدت واقعی وتلاش فراوانی هستیم زیرا که ما باید به تمامی شریعت حق در قالب آیات و روایات واحادیث علم و معرفت داشته باشیم. بی شک استخراج قوانین و مقررات وتمام شئونات زندگیمان از دین الهی امکان پذیر است و نیازمند تلاش وسیع همه جانبه است زیراکه مناسبات زندگی بشر وسعت فراوانی دارند؛ نمیتوان تصور کرد که فردی در جامعه ای زندگی کند ولی بی نیاز از سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت، احکام و قوانین باشد پس بشر همواره به این نیازمند  است که براساس  مناسبات و روابط  تعریف شده در زندگیش عمل کند . البته که دین الهی هم جنبه ی شخصی و فردی و هم جنبه ی اجتماعی دارد. اگر ما دین را تماما در زندگی شخصی خودمان عملی کنیم یعنی اگر تنها به بعد فردی دین عمل کنیم در اینصورت جامعه ی مسلمین خواهیم داشت و خیلی تفاوت است بین جامعه مسلمین و جامعه اسلامی. جامعه مسلمین یعنی جامعه ای که تنها به بعد فردی دین عمل شود و جامعه اسلامی یعنی جامعه ای که دین الهی هم در بعد فردی وهم در بعد اجتماعی آن عملی و اجرا شود. تنها در جامعه اسلامی است که دین حق به تمامه به مرحله اجرا در آورده می شود. جامعه اسلامی یعنی جامعه ای که قوانین و مقررات آن برگرفته از اسلام ناب محمدی باشد، تمام قوانین آن؛ قوانین اقتصادی ، سیاسی، قضایی و...و تمامی ساختارها، سازمانها و شئونات آن برگرفته از دین الهی باشد. تمدن غرب نیز به دنبال بهترین نوع زندگی بشر است اما تفاوت تمدن الهی و غربی در این است که تمدن غرب تمام قوانین و مقررات و مناسباتش را بر اساس عقل بشر بریده از وحی تنظیم کرده است. تمدن غرب اعتقاد دارد که دین تنها جنبه ی شخصی دارد نه اجتماعی و این یعنی اینکه قوانین و مقررات اجتماعیمان را خودمان بدون نیاز به خدا و وحی تنظیم کنیم و دین داری تنها محدود به جنبه ی فردی است. مسلم است که چنین تمدنی رو به زوال و سقوط خواهد رفت زیراکه جنبه روحانی بشر را در نظر نگرفته است. چنانچه جنبه ی قدسی قوانین از بین برود یعنی اینکه شارع و قانون گزار حقیقی یعنی خدا را کنار بگداریم و وحی را که منبع اصلی کلام الهی در شریعت حق است را نادیده بگیریم؛ به هیچ وجی این قوانین وضع شده نمی توانند در جوامع پایدار بمانند زیرا که قوانین وضع شده با فطرت انسان هم خوانی ندارند و بعد از مدتی نابود خواهد شد در حالیکه کلام و دین حق در انطباق کامل با فطرت و ذات انسانهاست.

نهضت علمی تلاشی است مجاهدانه در جهت تحقق و عده ی  الهی" و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض  و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین". نهضت علمی تلاشی است برای تشکبل بهترین نوع زندگی برای بشر که از زمان هبوط حضرت آدم(ع) تا کنون امکان تحقق آن نبوده . در راستای تشکیل حکومت اسلامی و برقراری حق و عدالت  بر جامعه نزاع بین حق وباطل همواره از زمان حضرت ادم تا کنون وجود داشته ودلیل آن هم کشته شدن هابیل توسط قابیل است. در طول اعصار و ادوار گذشته طواغیت زمان همچون نمرود، فراعنه و حکام مستکبر مانع از تشکیل حکومت الهی بوده اند. نهضت علمی تلاشی است در راستای تشکیل تمدن الهی. نهضت علمی در پی آن است که از طریق کشف روابط موجود در عالم بهترین نوع زندگی را برای بشر به ارمغان اورد. شاید این سوال پیش آید که تمدن غرب نیز به دنبال چنین کاری است؛ تفاوت مهمی که بین این دو تمدن وجود دارد این است که تمدن غرب تنها در پی رقم زدن بهترین شکل زندگی در همین دنیا برای انسان است در حالیکه در تمدن الهی علاوه بر این به سلامدت روح انسان و به رسانیدن انسان به  سعادت نیر توجه شده است. بی شک تنظیم بهترین نوع زندگی برای انسان از طریق علم وآگاهی به روابط موجود در عالم طبیعت و عوالم فوق طبیعت یعنی عوالم ملکوت، برزخ، جبروت، فوق جبروت با خطاپذیری کمتری امکان پذیر است. تمدن غرب طبیعت را بی جان می پندارد و بر این اساس هرگونه دخل و تصرف در آن را مجاز میداند در حالیکه در تمدن اسلامی طبیعت موجودی است که دارای ملکوت می باشد و ما مجاز به هرگونه دخل وتصرف در آن نیستیم. پایه و اساس این نگاه غرب، نگاه مکانیکی به جهان و طبیعت و انسان این است که عالم ماده را منهای عالم ملکوت می نگرد. عالم از نگاه غرب یعنی همه محسوسات وملموساتی که تنها با جسم مادی وحواس پنج گانه قابل درکند در حالیکه عالم از نگاه اسلامی و تمدن الهی یعنی جهان مادی که در ارتباط با عوالم فوق مادی است و تدبیر امورات آن به بوسیله ی این عوالم فوق مادی صورت میگیرد.

تمدن الهی معتقد است که برای ساختن بهترین نوع زندگی بشر، باید این دنیا منطبق بر عالم ملکوت باشد  پس باید راه شناخت به این قواعد ملکوت را کشف کرد. راه رسیدن به این شناخت، شناخت عوالم ملکوت از طریق معرفی است که خود خداوند از این عوالم کرده است در حالیکه تمدن غرب به هیچ وقت عوالم فوق مادی را در نظر نگرفته است و پذیرش واقعیت روح برایش  تنها در حدی است که روح وجود دارد اما امکان شناخت آن توسط بشر وجود ندارد!

در تمدن الهی، انسان محور کائنات است و همه عوالم هستی برای او خلق شده اند؛ انسانی که عبد خداست در حالیکه در تمدن غرب نیز بشر محور است ولی بشری که خود روابط و مناسباتش را تعیین میکند که این همان معنای امانیزم یا هیومنیزم است.

تمام تمدن های قبل از تمدن غرب ریشه در دین داشته اند گرچه دین آنها یک دین تحریف شده بود ولی هیچ گاه دین از محوریت زندگی آنها خارج نشده بود، تمدن غرب تنها تمدنی است که دین را کاملا کنار گذاشته به این معنی که انسان برای تعیین مناسبات و روابطش مانند روابط سیاسی، اقتصادی و... نیازی به دین و وحی الهی ندارد و خود تنها با تکیه بر عقل خود میتواند تمامی این روابط را طرح ریزی کند و دین داری را منحصر به دین داری شخصی میکند یک مثال بارز: تمدن غرب دروغ گویی را در امور سیاسی و برای رسیدن به قدرت مجاز میداند در حالیکه همین شخصی که در مسائل سیاسی دروغ میگوید برای عبادت به کلیسا میرود و دروغ را عمل قبیح و زشتی میداند و این به یعنی کنار گذاشتن دین در عرصه های مختلف تعیین روابط زندگی. یعنی کنار گذاشتن خدا و اوامرش در امور مهم زندگی. ادامه دارد...

م. اکبری4/6/94      

۰۱ مهر ۹۴ ، ۲۱:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

سخنان و وعده های آقای روحانی در مورد یارانه ها قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 92(مقاله)

یا حی

"45هزار تومانی که مردم میگردند الآن زندگیشان را بر این مبنا تنظیم کرده اند، باید ادامه پیدا کند فقط اشکالاتش باید رفع شود، در مرحله دوم من معتقد به یارانه کالاییم و اعلام هم کرده ام؛ که در کنار این یارانه نقدی یارانه کالایی هم باید اضافه کنم. الآن 45هزار تومانی که به مردم میدهند ارزش اقتصادیش چقدر است یعنی قدرت خریدش چقدر است؟ محاسبات اقتصادی نشان میدهد که قدرت خریدش،ارزشش 15 هزار تومان شده همین جور که ادامه بدهیم ارزش 15 هزار تومان هم تمام میشود.

خیلی مهم است که با هدفمندی یارانه ها یک ترمز آنی و فوری برای تورم درست کنیم تا مردم بتوانند با این پول یک کمک واقعی برای زندگیشان داشته باشند.

 اعتباری در اختیار مردم قرار بگیرد که با این بتوانند فقط کالاهای اساسی را خریداری کنند . جدا از این یارانه نقدی، یارانه کالایی داده میشود برای اینکه مردم مطمئن شوند برای کالاهای اساسی به یک قیمت قابل قبولی بتوانند بخرند. برای اینکه مطمئن باشند این کالاهای اساسی هر روز قیمتش تغییر نمیکند."

چند ماه پیش شاهد تبلیغات فراوان دولت مبنی بر انصراف مردم از گرفتن یارانه ها بودیم، بعد از گذشت مدتی دولت دست به حذف بعضی از افراد پردرآمد از لیست یارانه بگیران زد در حالیکه که این عمل زمانی صحیح است که یارانه را حق تمامی مردم ندانیم ولی آیا جز این است که یارانه حق مسلم تمام مردم ایران است و طبق گفته های رئیس جمهور روز به روز از ارزش این مقدار ثابت یارانه کاسته میشود.   

با وجود اینکه مقام معظم رهبری پرداخت یارانه ها را کمکی به اقشا رضعیف و کم درآود جامعه دانستند، مراجع تقلید دریافت آن را توسط افرادیکه توان مالی خوبی دارند عمل غیر شرعی اعلام کردند در صورتیکه یارانه صدقه نبوده که تنها به اقشار مستضعف اختصاص یابد و حق تمامی مردم ایران است.در شرع اسلامی هم توصیه به دادن حق و هم توصیه به گرفتن حق کرده اند.

و اما د رمورد یارانه کالایی وعده داده شده توسط آقای روحانی؛ عدالتی در مورد نحوه ی توزیع آن وجود نداشت هر خانوار تنها یک سبد کالا دریافت میکرد خواه 2 نفر باشند خواه 8 نفر، بگذریم از آنهمه مسائل ومشکلات دیگری همچون صفهای طولانی وخستگی ناشی از آن و زیر سوال بردن عزت مردم. که در مرحله دوم لگدمال شدن عزت مردم بیشتر مشهود بود زیراکه تنها به افراد نیازمند تعلق گرفت و با این شکل توزیع آن، مردمی که سبد کالا دریافت میکرند بعنوان فقرا معرفی میشدند که این امر کاملا مخالف  توصیه ی اسلام بر حفظ عزت و آبروی نیازمندان است گرچه طبق وعده ی آقای رئیس  جمهوریارانه باید به تمام مردم تعلق میگرفت.  چندی پیش نیز در دیدار هیئت دولت با رهبری(94/6/4) ، آقای رئیس جمهور یکی از مشکلات دولت را پرداخت یارانه ها اعلام کردند. عجیب است! یارانه زمانی به عنوان وعده ی انتخاباتی و زمانی به عنوان مشکل دولت محسوب می شود.       (94/6/12)    

 

۱۳ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۱۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری