تحمل سختی ها در راه انقلاب اسلامی(مقاله)

 یا حی

همه ی ما در زندگیمان کم وبیش با سختی هایی مواجه بوده ایم و مشتقت های  زندگیمان را با انگیزه ی رسیدن به هدفی خاص تحمل کرده ایم. آگاهی و شناخت نسبت به هدف و اینکه هدفمان چه تأثیری در زندگی مادی یا معنویمان دارد، خود عامل مهمی در تحمل سختی ها برای رسیدن به هدف است. بی شک متناسب با هدف تحمل سختی در راه رسیدن به آن هدف نیز متفاوت است هرچه اهداف متعالی تر باشند مستلزم تحمل سختی بیشتر در راه رسیدن به آن هدف است. بزرگترین واصلی ترین هدف انبیاء و اولیاء در طول تاریخ بشریت از زمان هبوط حضرت آدم تا الان که در عصر غیبت امام مهدی (عج) به سر می بریم، تشکیل حکومت اسلامی بوده. حکومت اسلامی یعنی حکومتی که هیچ شأنی از شئونات آن خارج از قوانین ومقررات اسلامی نباشد و تمامی ساختارها وسازمان ها و قوانین ومقرراتش بر مبنای اسلام ناب و حقیقی باشد. به دنبال این هدف مهم و اصلی اهداف دیگری همچون عدالت در جامعه برقرار خواهد شد پس اگر چنانچه هم اکنون عدالت در تمامی ابعاد در جامعه برقرار نیست حاکی از عدم تحقق حکومت اسلامی به معنی تمام و کمال آن است. هرچه بیشتر شاهد برقراری عدالت در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و... د رجامعه باشیم این به معنی نزدیک شدن به تشکیل حکومت اسلامی است. انقلاب اسلامی ظهور وتجلی و دنباله رو راه و هدف انبیاء و اولیاء الهی جهت عدالت گستری بر عالم و تشکیل حکومت اسلامی است . لازم است متذکر شویم که چنانچه ما در جامعه شاهد بی عدالتی و مشکلات اقتصادی و سیاسی و...هستیم این به معنی نقص انقلاب اسلامی نیست وجود مشکلات فراوان در جامعه به دلیل نبود حکومت اسلامی است. البته منظور این نیست که حکومت، اسلامی نیست بلکه هنوز اسلام در تمام ابعاد و محتوا در قوانین حکومت جاری نشده است.

انقلاب اسلامی سر آغاز تشکیل حکومت اسلامی و دنباله رو هدف انبیاء الهی است و جمهوری اسلامی ایران نیز مدعی تشکیل چنین حکومتی است.

خیلی ها که به شهید و مجروح جانباز شدن جوانان در جریان پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 و همچنین در جریان هشت سال دفاع مقدس خرده میگیرند روح انقلاب را نشناخته اند. جوانان ما با داشتن روحیه ی جهادی پا به عرصه های جهاد و پیکار گذاشتند. آنان هم روح انقلاب را می شناختند و هم میدانستند که اگراز آرمان ها و اهدافشان دست بکشند، عزت و شرافتمندی خویش و مملکت خویش را از دست خواهند داد. آنان میدانستند که قیام و جهادشان گامی است در راستای تشکیل حکومت اسلامی و قطع دست حکام ستمگر جهت حکمرانی برمستضعفین و مسلمین و تمام مردم جهان. آنان معنی حکومت اسلامی را درک کردند و همچون سرورمان سیدالشهدا در راه رسیدن به این هدف تمام سختی ها را تحمل کردند و از بذل جان خویش نیز دریغ نکردند.

امام حسین(ع) گرچه در ظاهر کشته شدند و دشمنان ایشان پیروز ولی تاکنون و بعد از گذشت هزاران سال، ایشان و یاراننش به عنوان بزرگترین پیروزمندان میدان جهاد و مبارزه با ظلم وستم معرفی شده اند. آنان کشته شدند ولی روحیه ی انقلابی و مبارزه جویی و ایستادگی در مقابل ظلم وظالم و یزید صفتان را تا قیامت در اذهان پروراندند. کشته شدن بهترین خلق خدا به همراه بهترین یاران وفرزندانش برای رسیدن به هدف بزرگشان، یعنی اینکه برای رسیدن به اهداف انقلاب و اسلام باید ایستادگی کرد و سختی ها را تحمل کرد. تحمل سختی ها و خسارات لازمه ی انقلابی بودن است؛ ما نیز در راه انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی که آمال تمام انبیاء و اولیاء بوده است تمام سختی ها را تحمل خواهیم کرد زیرا که این انقلاب، برای خدا و برای دین خدا و نجات مستضعفین و قطع امید جهانخوران و مستکبرین است. ناگفته نماند که چنانچه ما دیگران به تحمل سختی ها در راه انقلاب توصیه میکنیم این به معنای تأیید و توجیه کم کاری مسئولین نیست.

"باید به مردم گوشزد کنید که لازمه ی انقلابی بودن تحمل سختی هاست و اگرچه ما خسارت زیاد دیده ایم لکن این خسارت ها آیا به آنهمه عظمت ها ی انقلاب نمی ارزد در حالیکه شهادت حضرت سیدالشهدا از همه ی خسارت ها بالاتر بود ولی او چون میدانست چه میکند وبه کجا میرود و هدفش چیست، فداکاری کرد و شهید شد و ما هم باید روی آن فداکاریها حسا ب کنیم که سیدالشهدا چه کرد و چه بساط ظلمی را به هم زد و ما چه کرده ایم."

صحیفه ی نور ج 17 ص 54

قربانی شدن و قربانی دادن در راه انقلاب و پیروزی آن اجتناب ناپذیر است بویژه انقلابی که برای خداست وبرای دین او، برای نجات مستضعفین است و برای  قطع امید جهانخوران و مستکبران.

صحیفه ی نور ج 16 ص 219    

(م. کبری 94/5/28)

۰۹ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

ترس در راه مقاصد اسلامی نشانه بی دینی است(مقاله)

یاحی 

بزرگترین مقصد انبیاء و اولیا در طول تاریخ، تشکیل حکومت اسلامی بوده است، در این راه مصائب ومشکلات فراوانی برای این یزرگواران جود داشته؛ حبس و شکنجه و آتش زدن و سر بریدن آنها، آزار واذیت از سوی مردم و حاکمان مستبد زمان خویش، تبلیغات مسموم و معرفی این بزرگواران به عنوان اشخاص بی دین (دین اسلام) و معرفی ایشان به عنوان افرادیکه به دنبال تشکیل حکومت، جهت  رسیدن به قدرت و سلطه گری و سیطره ی مادی  بر مردمند و هزاران شکنجه و آزار و سنگ اندازی که از ظهور اسلام تاکنون برای این بزرگواران پیش آوردند، برای اینکه مانع از رسیدن ایشان به مقصد و هدف الهی واسلامیشان یعنی تشکیل حکومت اسلامی شوند. مستکبرین و حاکمین ظالم وستمگر و دنیازدگان بی درد همواره مخالف تشکیل حکومت اسلامی بوده اند چراکه تشکیل حکومت اسلامی پایانی است بر جاه طلبی و آسایش و گردنکشیشان و کوتاه کردن دست آنها از برداشتن حق مردم. تشکیل حکومت اسلامی پایانی است بر رفع تبعیض ها و بی عدالتی ها و آغازی است شکوهمند در جهت رفع ظلم از مظلومین و مستضعفین و سرآغاز طنین افکن شدن بانگ توحید و عدالت در جهان است. تشکیل حکومت اسلامی یعنی برقراری عدالت در تمام ابعاد جامعه؛ عدالت در سیاست، در اقتصاد، در تعلیم وتربیت، در برخورداری از امکاناتی که در حال حاضر تنها بخشی از اقشار جامعه از آن بهره مندند! و عدالت در....

تشکیل حکومت اسلامی کاری است بس سخت ودشوار، همچنانکه در طول تاریخ شاهد مخالفتها و اقدامات و حبس وشکنجه و تبعید انبیاء و اولیا و بزرگواران بسیاری بوده ایم ولی ایشان حتی یک قدم از هدف و مقصد خود کوتاه نیامدند و تسلیم مستکبرین بی درد نشدند. تشکیل حکومت اسلامی وعده ی حتمی و تخلف ناپذیر خداوند است. " و نرید ان نمن علی الذین استضعفوافی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین " اراده ی ما بر این قرار گرفته است که منت بگذاریم بر کسانیکه در زمین مورد استضعاف  واقع شدند و آنها را ائمه و وارثان زمین قرار میدهیم.(سوره قصص آیه5). این آیه از مهم ترین آیات مربوط به تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) می باشد.

انبیا و اولیا و بزرگواران در راه رسیدن به مقاصد الهی از جمله تشکیل حکومت اسلامی هیچ گونه ترسی نداشتند و شاهد آن آزار و اذیت و شکنجه و... بر آنهاست. چنانچه ایشان می ترسیدند اقداماتی را علیه مستکبرن و ظالمین انجام نمیدادند که در نهایت به شکنجه و حبس و تبعید ایشان منجر شود. ولی ایشان با ایمان و یقین به وعده ی خداوند و با عزمی راسخ و شجاعانه در مقابل تمام تهدیدها و شکنجه ها و آزار و اذیت ها ایستادند و حبس و شکنجه وزندان را بر ننگ زیر بار ظلم و ستم مستکبرین رفتن، ترجیح دادند. این همه شجاعت و بی باکی در راه مقاصد اسلامی و الهی ایشان نشان از ایمان واستواری دین آنها دارد.اعتقاد به آخرت و باور وعده ی الهی برای تشکیل حکومت جهانی حضرت بقیه الله الاعظم سبب می شود که نه تنها در راه تشکیل حکومت اسلامی و مقاصد الهی نترسیم بلکه حتی داوطلبانه برای کشته شدن در راه خدا و آرمان های اسلام و انقلاب مهیا شویم پس ترس در راه مقاصد الهی نشان از سستی ایمان است. این دشمنانند که باید بترسند، آنها که اعتقاد به آخرت  و حسابرسی  ندارند. چنانچه اعتقاد به عالم آخرت داشتند این همه ظلم وستم بر مستضعفین و محرومین و کسانیکه در راه مقاصد الهی تلاش میکنند، روا نمی داشتند. آنها باید بترسند که جز این دنیای مادی و پر زر و زیور جایی ندارند. آنها از، از دست دادن شکوه و قدرت پوشالی و مال و منالشان می ترسند. آنه می ترسند چون مقصد اصلی خود را همین دنیا می دانند و ما نمی ترسیم زیراکه قیام و تلاش و مبارزه و جهاد در راه مقاصد الهی را  وظیفه واز واجبات و عبادت میدانیم و چنانچه د ر راه مقاصدمان کشته شویم، این مرگ را شهادت می دانیم و آیا برتر از شهادت مرگی هست؟

ما برای خدا قیام کرده ایم و تمام سختی ها و رنج ها را برای رسیدن به مقاصدمان و رهایی امت اسلامی از زیر بار ظلم ظالمین و مستکبرین تحمل خواهیم کرد و هرگز نا امید نخواهیم شد چنانچه رسیدن به این مقاصد الهی سالها به طول بینجامد و در اقتدای به پیامبر اکرم(ص)، طولانی بودن راه خدا و رنج وستم های چندین ساله، عزممان را استوارتر خواهد کرد، انشاالله.

"ترس در راه مقاصد اسلامی نشانه ی بی دینی است. اگر ما برای مقصد اسلامی، برای مقصدی که انبیا خودشان را به آب و آتش زدند، اولیای عظام خودشان را به کشتن دادند، علمای بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بریدند، آتش زدند، تبعید کردند، حبس های طولانی  کردند، اگر چنانچه ما برای مقاصد اسلام بترسیم دین نداریم. دین دار هم برای اینکه خرقه را از این عالم خالی کند می ترسد اکر ما ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا، بترسیم از چه بترسیم آن باید بترسد که غیر از این عالم جایی ندارد."( صحیفه نور ج 1 صفحه 72 )

" قیام شما برای خدا و رهایی امت اسلامی می باشد و تحمل رنج در راه آن از بزرگترین عبادات است و به فضل الهی، برای شما ثواب مجاهدین صدر اسلام را دارد. طولانی بودن راه خدا شما را استوار گرداند، چنانچه رنج های بیست و چند ساله رسول اکرم ( صلی الله علیه  و اله وسلم )را استوار واستوارتر می کرد."( صحیفه ی نور ج 3 صفحه 213 )                  

م. اکبری(1394/5/28)

۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

نهضت علمی(2)(مقاله)

 "یا علیم"

در مقاله ی پیشین علم را اینگونه تعریف کردیم؛ علم، معرفت واقعی به مصنف نظام هستی و کلمات وجودی آن به قدر طاقت بشری است. پس علم یعنی آگاهی و معرفت نسبت به خداوند و همچنین به همه ی عالم هستی به قدر ظرفیت بشری. کلمات وجودی خداوند همان مخلوقات اویند که همه ی این مخلوقات تجلی اسماء الهی هستند. هر یک از مخلوقات تجلی اسمی از اسماء خداوندند و تنها موجودی که مظهر و تجلی تمام اسماء خداوند است، انسان است. حتی ملائکه نیز تجلی یک یا چند اسم از اسماء خداوندند مثلا حضرت عزرائیل مظهر اسم قابض(قبض کننده ی روح) و حضرت اسرافیل مظهر اسم محیی(احیا کننده از عالم برزخ به قیامت) هستند. پس اهمیت ولزوم شناخت انسان به عنوان مهم ترین مخلوق نظام هستی بر ما آشکار شد. در معارف دین از انسان شناسی با عنوان خود شناسی یا معرفت به خود یا همان معرفت نفس یاد شده است؛ انسانی که مظهر تمام اسماء الهی است و لقب خلیفة الهی از جانب خداوند به او داده شده یعنی جانشین خداوند بر زمین یعنی کسیکه تمام اسماء خداوند را دارد.تمام عوالم هستی؛ اعم از عالم ملک، برزخ(ملکوت)،قیامت در وجود انسان وجود دارند و انسان چکیده ای از تمام عوالم هستی است. نکته حائز اهمیت این است که فرد فرد بشریت حامل این اسماء به تمامه هستند منتهی بسته شخصیت وجودی فرد و تلاش فرد در جهت عمل به شریعت حق (دین الهی) ظهور اسماء در وجود افراد متفاوت است و شدت و ضعف دارد. شاه راه افزایش ظرفیت بشر جهت رسیدن به علم واقعی، عمل به شریت حق در تمامی حوزه های آن یعنی اعتقادات، اخلاقیات و اعمال و همچنین در تمامی ابعاد آن یعنی بعد فردی و اجتماعی است. با انجام هر عملی  مطابق شریعت حق، ظرفیتمان افزونتر و به موازات آن علممان نیز بیشتر میگردد.

از این پس می پردازیم به عالم هستی و ارتباط آن با علم ومعرفت. عالم هستی خود از عوالمی تشکیل شده است که در یک تقسیم بندی آنرا به دو دسته ی 1- عوالم معنوی و غیرمادی و 2- عالم مادی یا طبیعت تقسیم میکنیم. عالم هستی دارای ظاهری مادی و عنصری است که آن را عالم ملک یا طبیعت می نامیم و باطن عالم هستی، عالم ملکوت است. همانطور که انسان دارای ظاهر(جسم یا بدن عنصری) و باطن(روح) است و روح تدبیر کننده ی جسم انسان است، ظاهر عالم هستی  توسط باطن آن یعنی ملکوت تدبیر می شود و بین این دو عالم هستی روابطی خاص وجود دارد. باید متذکر شد که خود عالم ملکوت وعالم طبیعت(ملک یا ماده) نیز دارای روابط و احکام و سنت های خاص خود هستند نمونه ای از این سنت ها در عالم طبیعت سوزانندگی آتش یا سیراب کنندگی آب است.

پس اجزای عالم هستی یعنی عالم ملک وملکوت دارای ارتباطی خاص با هم هستند؛ روابطی که توسط خداوند خلق شده اند و بی گمان زندگی اخروی ما متأثر از این روابط خواهد بود. روابط عالم ملکوت همان تکوینیات نظام هستی هستند که تغییر ناپذیرند و از حقایق عالم هستی اند. انسانی که خواهان رسیدن به بهترین ابدیت و قرب خداوند است باید اعمال و اخلاق و اعتقاداتش در راستای انطباق با این حقایق عالم هستی باشد پس انسان در صورتی می تواند به بهترین شکل مسیر کمال و رسیدن به حق را طی کند که نسبت به روابط اجزای عالم هستی آگاهی ومعرفت و علم داشته باشد به عبارتی چنانچه اعمال و اخلاق و اعتقادات ما ریشه در تکوین داشته باشد بهترین سعادت و رسیدن به مقام قرب حاصل آن خواهد بود.

پس برای ایجاد تمدن الهی  وتوحیدی نیازمند کسب علم ومعرفت هستیم که از ضروریات نظام الهی است زیراکه تمدن توحیدی، تمدنی است مبتنی  بر وحی الهی. چنانچه قوانین و قواعد ملکوت شناخته شوند و متناسب با  این قواعد و مطابق با این تکوینیات عالم ملکوت، جامعه  سازی کنیم، جامعه ی را خواهیم ساخت الهی وتوحیدی، جامعه ای که تمام ابعاد وشئونات و روابط در آن بر گرفته از عالم ملکوت باشد، یعنی تنظیم کردن تمام مناسبات زندگیمان با روح عالم ماده یعنی ملکوت.

ما برای تنظیم تمامی روابط و شئونات زندگیمان اعم از ارتباط با سایر افراد، ارتباط با خداوند، ارتباط با عالم ملکوت، تعادل جسم، تعادل روح، تنظیم روابط اجتماعی، سیاسی،اقتصادی و... نیز نیاز به علم ومعرفت داریم.چنانچه بتوانیم تمامی روابط و شئوناتمان را بر اساس ارتباط عالم ملک وملکوت تنظیم کنیم شاهد تشکیل تمدن الهی و توحیدی خواهیم بود پس علم ومعرفت نسبت به روابط اجزای عالم هستی لازم وضروری است و در راستای نیل به این علم ومعرفت نیازمند مجاهدت علمی می باشیم. ادامه دارد...

م. اکبری (94/5/17

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

در کوی یار

هو الرحمن

ادامه مطلب...
۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

نهضت علمی(1) (مقاله)

"یاعلیم"

نهضت علمی جهت تحقق تمدن  اسلامی بسیار حیاتی وضروری است زیرا که تنها از مجرای نهضت علمی می توان قوانین ومقررات، ساختارها، سازمانها وتمام شئونات یک تمدن وجامعه اسلامی را تبیین و طراحی کرد. به واقع نهضت علمی تنها راه تشکیل تمدن اسلامی است. بنابراین در معرفی و شناخت چیستی و چگونگی عمل این نهضت و همچنین شناخت جایگاه آن برای تمدن سازی باید تلاشی جانانه کرد. بنابر فرمایش امام خامنه ای " نهضت به معنی جنبش، حرکت و حضور مبارزه گر است که با گفتن دستور و فرمان راه نمی افتد بلکه باید زمینه هایش فراهم باشد. " یعنی برای تحقق نهضت علمی باید مجاهدانه و خستگی ناپذیرانه تلاش عملی کرد.

نکته حائز اهمیت د رمورد نهضت علمی شناخت ماهیت علم است. نباید فراموش کرد که بنای ایجاد تمدن اسلامی را داریم؛ تمدنی که از شالوده وستون هایش  تا سقف و در و دیوارها و تمام پیکره و  قسمت های مختلف  این تمدن، الهی است و تمام مصالح و مواد آن در متون دینی آماده ارائه می باشند. به دیگر زبان، تمدن الهی بر مبنای نگاهی نو به انسان و عوالم هستی بنا نهاده می شود. نو بودن آن از آن جهت است که در طول تاریخ بشریت تا به حال امکان تحقق این تمدن عظیم الهی به تمامه فراهم نبوده. نو بودن نه از جهت جدید بودن قواعد و قوانینش بلکه از جهت عملیاتی شدن این  قواعد و قوانین که منجر به ظهور این تمدن می شود.

و اما علم! ابتدا باید معنا و مفهوم واقعی علم را شناخت تا در راستای این علم حقیقی به نهضت و قیام بر خاست.  علم  عبارت است از معرفت حقیقی به خالق هستی و مخلوقاتش  به اندازه ی طاقت بشر. با مشخص شدن اینکه حقیقتا علم چیست دریچه ی عظیمی به سوی شناخت خود وشناخت خالق این علم گشوده می شود. تمدن غرب تنها آنچه را علمی معرفی میکند که در محدوده ی تجربه و آزمایش قرار بگیرد و علم به هرآنچه غیر مادی است را خارج از محدوده ی فهم بشریت می داند!

نکته ی ظریفی در تعریف گفته شده از علم وجود دارد و آن این است که چرا با وجود تلاش در جهت کسب معرفت به خداوند باید به کلمات وجودی و مخلوقات او نیز معرفت پیدا کرد؟ آیا معرفت به خداوند که خالق این نظام هستی است، در کنار شناخت مخلوقات او، با هم منجر به دستیابی به علم واقعی وحقیقی است؟ موجودات هر یک مظهری از اسماء الله هستند و همه ی موجودات تجلی اسماء خداوندند. و این به معنی هم عرض بودن علم به خداو مخلوقاتش جهت رسیدن به علم حقیقی نیست بلکه به معنی راهی میانبر جهت علم و معرفت به خداوند هست و انسان به عنوان عالی ترین مخلوق نظام هستی، جامع اسماء الهی است و معرفت به او سودمندترین معارف و راه شناخت خالق هستی است. همانگونه که در روایات صراحتا به این مطلب اشاره شده ؛ "من عرف نفسه فقد عرف ربه" "به حقیقت پرروردگار خویش را شناخت هرکه نفس خویش را شناخت"  و " معرفت النفس انفع المعارف" . "معرفت نفس، سودمندترین معرفت هاست" . این مطلب ادامه دارد...

م. اکبری(94/4/24)

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

اسلام دین...

اسلام دین افراد مجاهدی است که به دنبال حق و عدالتند. دین کسانیست که آزادی و استقلال میخواهند. مکتب مبارزان ومردم ضداستعمار است. اما اینها  اسلام را طور دیگری معرفی کرده اند ومیکنند. تصور نادرستی در اذهان بوجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه های علمیه عرضه میشود برای این منظور است که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلام را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش وجنبش ونهضت باشند؛ آزادی خواه باشند؛ دنبال اجرای احکام اسلام باشند؛ حکومتی بوجود بیاورند که سعادتشان را تامین کند؛ چنان زندگی داشته باشند که در شان انسان است.           

 امام خمینی (ره)

                                                                                                        

۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

سازش با ظلم

 سازش با ظلم، ظلم بر مظلومین است. سازش با ابر قدرت ها، ظلم بر بشر است. آنهایی که به با میگویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظلم یعنی اینکه دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رای تمام انبیاست.
(صحیفه نور ج 19 صفحه 20)
سلام بر حسین بن علی که با یاران معدود خویش برای برچیدن بساط ظلم غاصبان خلافت به پا خواست و از ناچیز بودن عده وعده به خود، خیال سازش با ستمگر را راه نداد کربلا را قتلگاه خود و فرزندان و اصحاب معدودش قرار داد و فریاد هیهات منا الذله را به گوش حق طلبان رساند.
 (صحیفه نور ج 20 صفحه16)

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

آیا جمهوری اسلامی ایران همان حکومت اسلامی است؟ (مقاله)

. بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است. 


جمهوری اسلامی نظامی است که در برگیرنده ی خرده نظام هایی از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ، تعلیم وتربیت، شهر سازی، تغذیه و... است.

اگر از ما بپرسند که اسلام را به ما نشان دهید چه چیز را به عنوان مولفه و شاخص دین اسلام در ایران معرفی میکنیم؟ اقتصاد سکولار وبازار آزد یا نظام بانکی با بهره های فراوان یا نظام تعلیم وتربیت یا دروس تدریسی د ر دانشگاه ها یا تفکیک قوای سه گانه یا ظاهر ساختمان های شهرمان یا نوع تغذیه مان را و یا گاها حتی ظاهر مساجدمان را؟ چه برسد به نقش آنها، در عصر کنونی نقش های اصلی مسجد رنگ باخته و مسائل فرعی جای آن را گرفته. در صورتی میتوانیم ادعا کنیم کشورمان  یک حکومت تماما اسلامی است که بتوانیم این موارد را تکذیب کنیم.

دولت اسلامی یعنی اسلامی بودن ظاهر وباطن تمام مواردیکه نام برده شدند. اسلامی بودن باطن آنها یعنی اسلامی بودن محتوا و روح آنها. اسلامی بودن باطن آنها  یعنی اینکه قوانین ومقررات وعملکرد این ساختارها و نظام ها، تحقق بخش اهداف اسلام باشد. مگر نه این است که هدف تعلیم وتربیت در اسلام، ساختن یک انسان کامل به معنی انسانیکه خلیفه خداوند باشد یعنی مظهر تمام اسماء وصفات الهی است، می باشد. آیا مدرسه و دانشگاه ما در راستای چنین هدفی است؟ اقتصاد سکولار و بازار آزاد که تنها تأمین کننده ی پول داران، به عبارتی پولدارتر شدن پولداران وفقیرترشدن فقیران است، یا بهره های بانکی که ربا و در حکم محاربه ی باخداست، کدام هدف اقتصاد اسلامی را تامین کرده است؟ نظریات  اندیشمندان غربی در دانشگاهها که در رشته های مختلف از جمله اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی، روانشناسی، مدیریت، حسابداری و...ریشه دوانده واصل وپایه وبنیان این رشته ها شده، کدام یک باروح قوانین اسلامی سازگاری دارد؟ روانشناسی غرب روح را که در اسلام به عنوان حقیقت و واقعیت انسان است انکار میکند. نظریات اقتصادی غرب به هیچ وجه در جهت رفع فقر از طبقات محروم جامعه که از تاکیدات اصلی اسلام است، نیست! سیاستی که دروغ گفتن را برای رسیدن به قدرت مجاز میشمارد با کدام دستور اسلام همسو است؟ در حالیکه در احادیث داریم که از ویژگی بارز مومن دروغ نگفتن است گرچه گناهان دیگر را انجام دهد و همچنین از دروغ به عنوان کلید تمام گناهان دیگر نام برده شده است. مساجدمان که به جای آنکه پایگاهی جهت روشنگری های سیاسی وبصیرت افزایی مردم باشد برنامه هایشان محدود به خواندن دعاهای توسل و ندبه وکمیل و... وبرگزاری مراسم ختم می شود، در ایام شهادت و ولادت ائمه علیهم السلام تنها به گفتن چند سطر از زندگینامه این بزرگواران بسنده می شود بی آنکه اهداف اصلی ایشان که در واقع هدفی مشترک بوده و به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بودند، بیان شود! در این مکانها تنها به قشر بیرونی دین و ظاهر آن پرداخته میشود و بزرگترین اهدافی که بشریت باید به دنبال آن باشد یعنی تشکیل حکومت اسلامی که بزرگترین معروف است و مبارزه با هرگونه حکومت غیر از حکومت اسلامی یعنی بزرگترین منکر را رها کرده و با به زبان آوردن امر به معروف ونهی از منکر بر مسأله حجاب انگشت گذاشته می شود.

در زمان تشکیل جمهوری اسلامی ایران؛ قوانین و مقررات اسلامی و نظام های مختلف اسلامی طراحی و تبیین نشده بودند یا در حد محدود طراحی و تبیین شده بودند! ولی از آنجا که اصل نظام جمهوری اسلامی ایران بر پایه ی اسلام است، آنرا میپذیریم ولی این به معنای پذیرش تام وتوقف در جمهوری اسلامی نیست. ما شاهد مغایرت های فراوان حکومت یا دولت اسلامی ناب با جمهوری اسلامی ایران هستیم. در حال حاضر تشکیل حکومت اسلامی بزرگترین وظیفه و بزرگترین معروف است. امام خامنه ای در سخنرانی اول فروردین ماه 1394 فرمودند: "بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگ‌ترین معروفها و نهی از بزرگ‌ترین منکرها. بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است."

در حال حاضر تنها و تنهاترین راه برای تشکیل حکومت اسلامی لبیک گفتن به ولی زمان و قرار گرفتن در زیر پرچم ولایت ایشان وتلاشی مجاهدانه در جهت پیشبرد نهضت علمی و فرهنگی است.

(30 /2 /1394)

 

 

 

 

 

 

 
ادامه مطلب...
۰۴ تیر ۹۴ ، ۲۳:۰۰ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

نقش سیاسی مساجد(مقاله)

یاحی

روحانی، چه به سیاست! اصلا مگر مسجد جای حرفای سیاسیست؟! حرمت مسجد را نگه دارید وحرف سیاسی نزنید! جملاتی که بارها وبارها شنیده ایم! کارکردهای مساجد چیست؟ آیا مساجد صرفا مکانی جهت نماز خواندن و راز ونیاز با خداوند است؟ مسجد یکی از مهمترین مکانهای محل اجتماع مسلمانان است. در اسلام در پس هر عمل و هر کلام حکمت ها واهداف فراوانی وجود دارد؛ از این مساجد است که اتحاد و وحدت بین مسلمانان شکل میگیرد. توصیه ای که دین برای مصافحه  کردن به برادران دینی در مساجد وجود دارد این خود به نوعی آغازگر یک ارتباط اجتماعیست. نمازگزاران باید از حال هم خبر بگیرند و نسبت به مسائل و مشکلالت هم بی تفاوت نباشند. در چنین اجتماعی است که با همفکری و اتحاد بهتر می توان  برای حل مشکلات همدیگرو مسائل اجتماع، هم فکری وچاره اندیشی کرد. در زمان پیامبر مسجد از ارکان اصلی حکومت به شمار می رفت. از مسجد تبلیغات اسلامی شروع می شده، مسجد محل روشنگری سیاسی برای مردم و همچنین آماده ساری نیروهای نظامی بوده است. مسجد باید باعث رشد فکری وروحی افراد شود. این مکانها میتوانند مرکز جنبش های فرهنگی، سیاسی و حتی نظامی باشد همچنان که در هشت سال دفاع مقدس شاهد آن بودیم. محراب مساجد میتوان نقطه عطفی در مسجد باشد؛ محراب یعنی محل حرب و جنگ. هم محل جنگ با شیطان درونی و نفس اماره و هم محل جنگ با شیطان بیرونی و طاغوت. محراب باید محلی باشد که جنگ ها از آن مکان پیدا شود. شخص روحانی یا مبلغ و شخصی که در محراب می ایستد باید به گونه ای رفتار کند که زمینه این جنگ را در دل مسلمانان ایجاد کند. گفتار و عملکرد ایشان باید به گونه ای باشد که اولا مومنین را به جنگ با امارگی نفس و جهاد اکبر یعنی مبارزه با نفس وخود سازی بکشاند ثانیا با آگاهی رسانی اجتماعی وسیاسی و ایجاد بصیرت در مردم آنها را علیه طواغیت زمانه بشوراند. مسجد میتواند از قویترین پایگاه های فرهنگی جهت نشر معارف و علوم دینی و زمینه سازی برای ظهور و ایجاد تمدن اسلامی باشد. باید افق نگاهمان را از اینکه مساجد تنها محل عبادت وارتباط با خداست فراتر ببریم. مسجد تنها محل برگزاری مراسم دعاهای هفتگی وتشکیل کلاس های قرآن و مراسم ختم و... نیست گرچه اینها در جای خود لازم وموثرند. یکی از نقش های اساسی مساجد نقش سیاسی است پرداختن به مسائل حکومتی وسیاسی و رشد فکری مردم از جمله ی آن است.  مسجد باید محل اجتماع سیاسی باشند. مسجد باید مانند یک دانشگاه عمومی باشد  که مردم معارف خود را از آن بگیرند؛ خواه معارف سیاسی باشند یا دینی.

ادامه مطلب...
۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
م. اکبری