۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

ترس در راه مقاصد اسلامی نشانه بی دینی است(مقاله)

یاحی 

بزرگترین مقصد انبیاء و اولیا در طول تاریخ، تشکیل حکومت اسلامی بوده است، در این راه مصائب ومشکلات فراوانی برای این یزرگواران جود داشته؛ حبس و شکنجه و آتش زدن و سر بریدن آنها، آزار واذیت از سوی مردم و حاکمان مستبد زمان خویش، تبلیغات مسموم و معرفی این بزرگواران به عنوان اشخاص بی دین (دین اسلام) و معرفی ایشان به عنوان افرادیکه به دنبال تشکیل حکومت، جهت  رسیدن به قدرت و سلطه گری و سیطره ی مادی  بر مردمند و هزاران شکنجه و آزار و سنگ اندازی که از ظهور اسلام تاکنون برای این بزرگواران پیش آوردند، برای اینکه مانع از رسیدن ایشان به مقصد و هدف الهی واسلامیشان یعنی تشکیل حکومت اسلامی شوند. مستکبرین و حاکمین ظالم وستمگر و دنیازدگان بی درد همواره مخالف تشکیل حکومت اسلامی بوده اند چراکه تشکیل حکومت اسلامی پایانی است بر جاه طلبی و آسایش و گردنکشیشان و کوتاه کردن دست آنها از برداشتن حق مردم. تشکیل حکومت اسلامی پایانی است بر رفع تبعیض ها و بی عدالتی ها و آغازی است شکوهمند در جهت رفع ظلم از مظلومین و مستضعفین و سرآغاز طنین افکن شدن بانگ توحید و عدالت در جهان است. تشکیل حکومت اسلامی یعنی برقراری عدالت در تمام ابعاد جامعه؛ عدالت در سیاست، در اقتصاد، در تعلیم وتربیت، در برخورداری از امکاناتی که در حال حاضر تنها بخشی از اقشار جامعه از آن بهره مندند! و عدالت در....

تشکیل حکومت اسلامی کاری است بس سخت ودشوار، همچنانکه در طول تاریخ شاهد مخالفتها و اقدامات و حبس وشکنجه و تبعید انبیاء و اولیا و بزرگواران بسیاری بوده ایم ولی ایشان حتی یک قدم از هدف و مقصد خود کوتاه نیامدند و تسلیم مستکبرین بی درد نشدند. تشکیل حکومت اسلامی وعده ی حتمی و تخلف ناپذیر خداوند است. " و نرید ان نمن علی الذین استضعفوافی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین " اراده ی ما بر این قرار گرفته است که منت بگذاریم بر کسانیکه در زمین مورد استضعاف  واقع شدند و آنها را ائمه و وارثان زمین قرار میدهیم.(سوره قصص آیه5). این آیه از مهم ترین آیات مربوط به تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) می باشد.

انبیا و اولیا و بزرگواران در راه رسیدن به مقاصد الهی از جمله تشکیل حکومت اسلامی هیچ گونه ترسی نداشتند و شاهد آن آزار و اذیت و شکنجه و... بر آنهاست. چنانچه ایشان می ترسیدند اقداماتی را علیه مستکبرن و ظالمین انجام نمیدادند که در نهایت به شکنجه و حبس و تبعید ایشان منجر شود. ولی ایشان با ایمان و یقین به وعده ی خداوند و با عزمی راسخ و شجاعانه در مقابل تمام تهدیدها و شکنجه ها و آزار و اذیت ها ایستادند و حبس و شکنجه وزندان را بر ننگ زیر بار ظلم و ستم مستکبرین رفتن، ترجیح دادند. این همه شجاعت و بی باکی در راه مقاصد اسلامی و الهی ایشان نشان از ایمان واستواری دین آنها دارد.اعتقاد به آخرت و باور وعده ی الهی برای تشکیل حکومت جهانی حضرت بقیه الله الاعظم سبب می شود که نه تنها در راه تشکیل حکومت اسلامی و مقاصد الهی نترسیم بلکه حتی داوطلبانه برای کشته شدن در راه خدا و آرمان های اسلام و انقلاب مهیا شویم پس ترس در راه مقاصد الهی نشان از سستی ایمان است. این دشمنانند که باید بترسند، آنها که اعتقاد به آخرت  و حسابرسی  ندارند. چنانچه اعتقاد به عالم آخرت داشتند این همه ظلم وستم بر مستضعفین و محرومین و کسانیکه در راه مقاصد الهی تلاش میکنند، روا نمی داشتند. آنها باید بترسند که جز این دنیای مادی و پر زر و زیور جایی ندارند. آنها از، از دست دادن شکوه و قدرت پوشالی و مال و منالشان می ترسند. آنه می ترسند چون مقصد اصلی خود را همین دنیا می دانند و ما نمی ترسیم زیراکه قیام و تلاش و مبارزه و جهاد در راه مقاصد الهی را  وظیفه واز واجبات و عبادت میدانیم و چنانچه د ر راه مقاصدمان کشته شویم، این مرگ را شهادت می دانیم و آیا برتر از شهادت مرگی هست؟

ما برای خدا قیام کرده ایم و تمام سختی ها و رنج ها را برای رسیدن به مقاصدمان و رهایی امت اسلامی از زیر بار ظلم ظالمین و مستکبرین تحمل خواهیم کرد و هرگز نا امید نخواهیم شد چنانچه رسیدن به این مقاصد الهی سالها به طول بینجامد و در اقتدای به پیامبر اکرم(ص)، طولانی بودن راه خدا و رنج وستم های چندین ساله، عزممان را استوارتر خواهد کرد، انشاالله.

"ترس در راه مقاصد اسلامی نشانه ی بی دینی است. اگر ما برای مقصد اسلامی، برای مقصدی که انبیا خودشان را به آب و آتش زدند، اولیای عظام خودشان را به کشتن دادند، علمای بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بریدند، آتش زدند، تبعید کردند، حبس های طولانی  کردند، اگر چنانچه ما برای مقاصد اسلام بترسیم دین نداریم. دین دار هم برای اینکه خرقه را از این عالم خالی کند می ترسد اکر ما ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا، بترسیم از چه بترسیم آن باید بترسد که غیر از این عالم جایی ندارد."( صحیفه نور ج 1 صفحه 72 )

" قیام شما برای خدا و رهایی امت اسلامی می باشد و تحمل رنج در راه آن از بزرگترین عبادات است و به فضل الهی، برای شما ثواب مجاهدین صدر اسلام را دارد. طولانی بودن راه خدا شما را استوار گرداند، چنانچه رنج های بیست و چند ساله رسول اکرم ( صلی الله علیه  و اله وسلم )را استوار واستوارتر می کرد."( صحیفه ی نور ج 3 صفحه 213 )                  

م. اکبری(1394/5/28)

۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

نهضت علمی(2)(مقاله)

 "یا علیم"

در مقاله ی پیشین علم را اینگونه تعریف کردیم؛ علم، معرفت واقعی به مصنف نظام هستی و کلمات وجودی آن به قدر طاقت بشری است. پس علم یعنی آگاهی و معرفت نسبت به خداوند و همچنین به همه ی عالم هستی به قدر ظرفیت بشری. کلمات وجودی خداوند همان مخلوقات اویند که همه ی این مخلوقات تجلی اسماء الهی هستند. هر یک از مخلوقات تجلی اسمی از اسماء خداوندند و تنها موجودی که مظهر و تجلی تمام اسماء خداوند است، انسان است. حتی ملائکه نیز تجلی یک یا چند اسم از اسماء خداوندند مثلا حضرت عزرائیل مظهر اسم قابض(قبض کننده ی روح) و حضرت اسرافیل مظهر اسم محیی(احیا کننده از عالم برزخ به قیامت) هستند. پس اهمیت ولزوم شناخت انسان به عنوان مهم ترین مخلوق نظام هستی بر ما آشکار شد. در معارف دین از انسان شناسی با عنوان خود شناسی یا معرفت به خود یا همان معرفت نفس یاد شده است؛ انسانی که مظهر تمام اسماء الهی است و لقب خلیفة الهی از جانب خداوند به او داده شده یعنی جانشین خداوند بر زمین یعنی کسیکه تمام اسماء خداوند را دارد.تمام عوالم هستی؛ اعم از عالم ملک، برزخ(ملکوت)،قیامت در وجود انسان وجود دارند و انسان چکیده ای از تمام عوالم هستی است. نکته حائز اهمیت این است که فرد فرد بشریت حامل این اسماء به تمامه هستند منتهی بسته شخصیت وجودی فرد و تلاش فرد در جهت عمل به شریعت حق (دین الهی) ظهور اسماء در وجود افراد متفاوت است و شدت و ضعف دارد. شاه راه افزایش ظرفیت بشر جهت رسیدن به علم واقعی، عمل به شریت حق در تمامی حوزه های آن یعنی اعتقادات، اخلاقیات و اعمال و همچنین در تمامی ابعاد آن یعنی بعد فردی و اجتماعی است. با انجام هر عملی  مطابق شریعت حق، ظرفیتمان افزونتر و به موازات آن علممان نیز بیشتر میگردد.

از این پس می پردازیم به عالم هستی و ارتباط آن با علم ومعرفت. عالم هستی خود از عوالمی تشکیل شده است که در یک تقسیم بندی آنرا به دو دسته ی 1- عوالم معنوی و غیرمادی و 2- عالم مادی یا طبیعت تقسیم میکنیم. عالم هستی دارای ظاهری مادی و عنصری است که آن را عالم ملک یا طبیعت می نامیم و باطن عالم هستی، عالم ملکوت است. همانطور که انسان دارای ظاهر(جسم یا بدن عنصری) و باطن(روح) است و روح تدبیر کننده ی جسم انسان است، ظاهر عالم هستی  توسط باطن آن یعنی ملکوت تدبیر می شود و بین این دو عالم هستی روابطی خاص وجود دارد. باید متذکر شد که خود عالم ملکوت وعالم طبیعت(ملک یا ماده) نیز دارای روابط و احکام و سنت های خاص خود هستند نمونه ای از این سنت ها در عالم طبیعت سوزانندگی آتش یا سیراب کنندگی آب است.

پس اجزای عالم هستی یعنی عالم ملک وملکوت دارای ارتباطی خاص با هم هستند؛ روابطی که توسط خداوند خلق شده اند و بی گمان زندگی اخروی ما متأثر از این روابط خواهد بود. روابط عالم ملکوت همان تکوینیات نظام هستی هستند که تغییر ناپذیرند و از حقایق عالم هستی اند. انسانی که خواهان رسیدن به بهترین ابدیت و قرب خداوند است باید اعمال و اخلاق و اعتقاداتش در راستای انطباق با این حقایق عالم هستی باشد پس انسان در صورتی می تواند به بهترین شکل مسیر کمال و رسیدن به حق را طی کند که نسبت به روابط اجزای عالم هستی آگاهی ومعرفت و علم داشته باشد به عبارتی چنانچه اعمال و اخلاق و اعتقادات ما ریشه در تکوین داشته باشد بهترین سعادت و رسیدن به مقام قرب حاصل آن خواهد بود.

پس برای ایجاد تمدن الهی  وتوحیدی نیازمند کسب علم ومعرفت هستیم که از ضروریات نظام الهی است زیراکه تمدن توحیدی، تمدنی است مبتنی  بر وحی الهی. چنانچه قوانین و قواعد ملکوت شناخته شوند و متناسب با  این قواعد و مطابق با این تکوینیات عالم ملکوت، جامعه  سازی کنیم، جامعه ی را خواهیم ساخت الهی وتوحیدی، جامعه ای که تمام ابعاد وشئونات و روابط در آن بر گرفته از عالم ملکوت باشد، یعنی تنظیم کردن تمام مناسبات زندگیمان با روح عالم ماده یعنی ملکوت.

ما برای تنظیم تمامی روابط و شئونات زندگیمان اعم از ارتباط با سایر افراد، ارتباط با خداوند، ارتباط با عالم ملکوت، تعادل جسم، تعادل روح، تنظیم روابط اجتماعی، سیاسی،اقتصادی و... نیز نیاز به علم ومعرفت داریم.چنانچه بتوانیم تمامی روابط و شئوناتمان را بر اساس ارتباط عالم ملک وملکوت تنظیم کنیم شاهد تشکیل تمدن الهی و توحیدی خواهیم بود پس علم ومعرفت نسبت به روابط اجزای عالم هستی لازم وضروری است و در راستای نیل به این علم ومعرفت نیازمند مجاهدت علمی می باشیم. ادامه دارد...

م. اکبری (94/5/17

۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری

در کوی یار

هو الرحمن

ادامه مطلب...
۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
م. اکبری